شماره ركورد :
1315818
عنوان مقاله :
بررسي رمان شازده‌احتجاب براساس نظريه آلوده‌انگاري كريستوا
پديد آورندگان :
صادقي نقدعلي عليا ، فاطمه دانشگاه پيام نور مركز تهران , بهادري ، رقيه دانشگاه شيراز
از صفحه :
79
تا صفحه :
101
كليدواژه :
آلوده‌انگاري , امر نشانه‌اي , امر نمادين , سوژه , شازده‌احتجاب , ژوليا كريستوا
چكيده فارسي :
ژوليا كريستوا ازجمله نظريه‌پردازاني است كه با طرح نظريات متنوعي در حوزه‌هايي چون نقد ادبي، فميسنيم و روان‌كاوي سعي كرده‌است ميان ادبيات و روان‌كاوي پيوند نزديكي برقرار سازد. او با طرح مفاهيمي چون سوژه سخن‌گو، امر نشانه‌اي و امر نمادين در پي آن است تا ارتباط زبان و سوژه را در فرايندي ديالكتيكي و پويا بررسي كند و در اين مسير، با نظريه آلوده‌انگاري سعي دارد ارتباط ميان روان‌كاوي و زبان را روشن سازد. آلوده‌انگاري فرايندي است كه طي آن سوژه زباني با ورود به حوزه نمادين هرآن‌چيزي كه مرزهاي سوبژكيتويته‌اش را تهديد كند، ديگري پنداشته و سعي در طرد، نفي و واپس‌زني آن دارد. در اين پژوهش به خوانش رمان شازده‌احتجابِ هوشنگ گلشيري برپايه نظريه كريستوا مي پردازيم. در اين خوانشِ رمان با دردها و زخم‌ها و پليدي‌هاي روح شازده‌احتجاب رويارو مي‌شويم. او پس از تلاشي بيهوده براي بري كردن خود از هرآنچه آلوده مي‌انگارد و پيوستن به پاكي و خلوص، خسته از بازسازي گذشته و رسيدن به فرديت مطلوب، از كنكاش در زواياي ذهنش دست برمي‌دارد و تسليم مرگ مي‌شود. نظريه آلوده‌انگاري در قالب ادبيات، متن را به‌مثابه دال برتر آلوده‌انگاري قلمداد مي‌كند؛ اين فرايند در ادبيات به شيوه‌هاي مختلفي ازجمله انكار و طرد مادر، نفي رابطه مادر فرزندي، احساس جدال هميشگي با امر آلوده، تلاش براي دفاع از حريم سوبژكتيويته و ظهور واژگان و اصطلاحات ناخوشايند نشان داده مي‌شود و متن را به جايگاهي براي نشان‌دادن ناخودآگاهي و تاريكي‌هاي روح و هرآنچه سايه‌اي از آن ترس و وحشت را به درون سوژه فرومي‌ريزد، تبديل مي‌كند تا فرد به والايش و تطهير برسد.
عنوان نشريه :
نقد و نظريه ادبي
عنوان نشريه :
نقد و نظريه ادبي
لينک به اين مدرک :
بازگشت