عنوان مقاله :
بررسي دو استعاره كلي «راه» و «شاه» در تذكره الاولياء و اسرارالتوحيد بر اساس ديدگاههاي هانس بلومنبرگ
پديد آورندگان :
نوريان ، فائزه دانشگاه تهران , موسوي ، مصطفي دانشگاه تهران
كليدواژه :
استعاره كلي , راه , شاه , تذكرهالاولياء , اسرارالتوحيد , بلومنبرگ
چكيده فارسي :
حقيقت بهعنوان مهمترين مفهوم عرفاني، برآيندي از درك انسان از نسبت خود با هستي و خالق هستي (حق) است. اين مفاهيم كلي به شيوه نظري قابل بيان نيست، لذا وارد قلمرو استعاره ميشود كه تصويري حاصل از نسبت ميان اجزاي اين كل است. موضوع اين بررسي، مكانيزم تبديل يك ايده به استعاره و توجه به كاركرد آن در تبيين دو موتيف مهم عرفان يعني حقيقت و طريقت است. استعاره كلي در نظريات هانس بلومنبرگ با ايدهاي خاستگاهي آغاز ميشود. مفاهيم از عينيت به بُعد متافيزيكي منتقل ميشوند و از طريق تكرار و ايجاد ارتباط ميان اجزاي مفهوم استعاره كلي شكل ميگيرد و به بداهت ميرسد. توجه به اين نكته در بررسي سير تطوّر اين دو مفهوم از ايده خاستگاهي تضاد ميان عالم امر و عالم خلق و «راه» ميان اين دو تا تبديل شدن به استعاره و ساخت اصطلاحات و تأثير آنها بر شكلگيري استعارههاي عرفاني حائز اهميت است. در مقاله حاضر خوشه واژگاني استعارههاي راه و شاه، بافت معنايي كه اين دو استعاره در آن شكل گرفتهاند و بهتبعآن، اجزائي كه هريك بهطور جداگانه قابل ارجاع به استعاره اصلي هستند مورد بررسي قرار گرفتهاست. در گام بعدي ارائه مدلي از مفهوم حقيقت براساس دو سويه مهم آن در عرفان يعني حق و سير الي الحق از طريق بيان نسبت ميان اين دو مورد توجه است كه در ارائه اين ساختار، از روش بلومنبرگ در استعارهشناسي نور استفاده شدهاست. اهميت بداهت استعارههاي كلي در تبيين مفاهيم عرفاني، واكاوي مفهوم «سير» و اجزاءِ آن در حكايات تمثيلي عرفاني و استعارهها در اين متون، بررسي تغييرات يك مفهوم از طريق توجه به تاريخچه استعاره و نگاه مجدد و تشريح مفاهيم و استعارههايي مانند رياضت كه به موجب تكرار، در ساحت لغوي تثبيت شدهاند از ديگر موضوعات مورد بحث در اين مقاله است.
عنوان نشريه :
نقد و نظريه ادبي
عنوان نشريه :
نقد و نظريه ادبي