عنوان مقاله :
بازخواني گفتماني مبحث «انقلاب ادبي» در ايران
پديد آورندگان :
بهره ور ، مجيد دانشگاه ياسوج , جليل پيران ، فرشاد دانشگاه ياسوج
كليدواژه :
تحليل گفتمان , نظريه ادبي تطبيقي , انقلاب ادبي , نوگرايي , محافظهكاري
چكيده فارسي :
طرحي كه روشنفكران مشروطه براي انقلاب ادبي ريخته بودند و چهرههايي چون ع. طالقاني و ت. رفعت مجري آن شدند، بيش از آنكه غايت را در دگرگوني شكل و محتواِي شعرِ فارسي معرفي كند، موجوديت خود را در صف آرايي با شعر سنتي قرار و نشان داد. از آنجا كه دو دايره گفتمان استبداد سياسي و ادبي عرصه وسيعي را اشغال كرده بود، انقلاب ادبي در مقام گفتماني نوپا، بقاي خود را نه در تدوين مباني نظري، بلكه در مواجهه با سنت ميجست. در اين گفتار براي فرارفتن از سوژهاي كه در نظريه گفتمان فوكو منقاد بودهاست، در ضمن بهره از نظريه لاكلا و موفه مشخصاً با مفاهيمي چون «منطق همارزي»، «غيريتسازي گفتماني»، «موقعيت سوژهگي» و «سوژه ازپيش تعيينشده»، نقش سوژهها در طرح انقلاب ادبي واكاوي خواهد شد. ميتوان گفت كه طرفداران شعر سنتي ازجمله م. بهار و وحيد دستگردي بر پايه سنن ادبي به تفسير انقلاب ادبي در قالب «تكامل» و «ضديّت» ميپردازند تا روايتي سنتي از آن به دست دهند. بررسي ديرينهشناسانه نشان ميدهد كه مبحث انقلاب ادبي به انقلابات فرانسه و تجربه عثماني و روسيه از آن برميگردد كه عبارت است از درجه صفر پديداريِ انقلاب ادبي در سخنِ ويكتور هوگو؛ سخن هوگو نيز در ضديّت رمانتيك با كلاسيسم شكل گرفته بود. تبارشناسي مفهوم انقلاب ادبي نيز روشن ميكند كه چگونه طرفداران سنن ادبي و محافظهكاران كوشيدند با استراتژيهايي چون «تخريب دلالتهاي معنايي در مفهوم»، «آينگي چهرههاي سنت» و «فصل بين ميدان سياسي و ادبي»، معاني احتمالي و پيراموني را گسترش دهند و تعريف نوگرايان از انقلاب ادبي را به حاشيه برانند.
عنوان نشريه :
نقد و نظريه ادبي
عنوان نشريه :
نقد و نظريه ادبي