فرايندهاي توليد و بازتوليد بازماندگي از تحصيل در استان سيستان و بلوچستان

پژوهش حاضر با هدف فهم منطق بازماندگي از تحصيل در استان سيستان و بلوچستان انجام گرفته است. تلاش شد تا با تكنيك مصاحبه‌هاي نيمه ‌ساختار يافته با طيفي از مسئولان آموزش‌وپرورش و خانواده‌هاي درگير در بازماندگي از تحصيل فرزندان و با روش تحليل مضمون به شيوۀ كيفي، محورهاي اصلي بازماندگي از تحصيل كشف شود. مصاحبه با 5تن از مديران آموزش‌وپرورش استان، 15معلم، 10فعال سازمان مردم‌نهاد، 5تن از والدين و 10تن از كودكان بازمانده در فاصلۀ سني 10-15 سال، شبكه‌اي از مصاحبه‌ها را تشكيل مي‌دهد كه درمجموع 40 مصاحبه را در بر مي‌گيرد. منطق نمونه‌گيري به‌صورت هدفمند و در دسترس بوده است. نتايج تحليل نشان مي‌دهند سطوح ساختاري و زمينه‌ساز همچون پهنۀ جغرافيايي و فقر ‎‍و ‎‍محروميت شديد، زماني كه با فرايندهاي فرهنگي ميان‌برد همچون مردسالاري، فرقه‌گرايي، قبيله‌گرايي و نفوذ قدرت‌هاي محلي و زمينه‌هاي خرد همچون نگرش‌هاي منفي و بحران در احساس اعتماد و گستردگي خانواده تلاقي مي‌كند، چرخه‌اي پديد مي‌آيد كه منتج به بازماندگي مي‌شود. عناصر مختلف اين چرخه يكديگر را تقويت مي‌كنند و زمينه را براي بروز بازماندگي و ديگر بحران‌هاي هم‌ارز فراهم مي‌آورند. دربارۀ يافته‌ها با نظر به مفهوم بازتوليد و همچنين رويكرد سيستمي بحث و بررسي شد.