اولويت‌بندي مولفه‌هاي وصول مطالبات معوق در سياست‌گذاري نظام مالي بانك سپه

زمينه و هدف: بدون ترديد يكي از پيامدهاي فعاليت پولي بانك ها و مؤسسات اعتباري، پيدايش مطالبات معوق است كه تاثيرات قابل توجهي را در نظام اقتصادي ايجاد مي‌كند. اين موضوع علاوه بر كاهش سودآوري بانك ها، موجب كندي چرخش نقدينگي در اقتصاد، عدم اختصاص به موقع اعتبارات به درخواست‌هاي مولد حوزه صنعت، معدن، تجارت و كشاورزي و در نهايت ركود اقتصادي مي‌گردد. هدف اين پژوهش معرفي الگوي بانك سپه براي وصول مطالبات معوق بانك سپه مي‌باشد. همچنين به دنبال اين موضوع هستيم كه ابعاد مؤلفه‌ها و شاخص‌هاي مدل وصول مطالبات معوق بانك سپه كدامند و چه روابطي بين اين ابعاد - مؤلفه‌ها وجود دارد. روش: جامعه آماري اين پژوهش شامل 323 نفر از كاركنان بانك سپه مي‌باشد كه با استفاده از روش نمونه‌گيري تصادفي ساده و جدول مورگان 181 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گرديد. روش جمع آوري اطلاعات به روش تحليل محتوا و فن دلفي مي‌باشد. محيط پژوهش منابع دست اول بانك‌هاي اطلاعاتي معتبر در گستره زماني ۱۳۸۸ تا ۱۳99 در حوزه وصول مطالبات معوق بانكي بوده است. تعداد نمونه در بخش كيفي شامل 20 نفر از متخصصان جهت نظر سنجي و تحليل و كد گذاري محقق به اشباع نظري رسيد. روش نمونه گيري هدفند بود. به منظور تحليل استنباطي داده‌ها از تكنيك‌هاي تحليل عامل تائيدي استفاده شده است. يافته ها: عوامل محيطي با بار عاملي 0.707 و آماره تي 4.992 تأثير مستقيم و معني‌داري بر الگوي وصول مطالبات معوقه دارد. بنابراين عوامل محيطي بر الگوي وصول مطالبات معوقه تأثير مثبت و معناداري دارد. عوامل سازماني با بار عاملي 0.630 و آماره تي 3.120 تأثير مستقيم و معني‌داري بر الگوي وصول مطالبات معوقه دارد. نتايج: عوامل سازماني بر الگوي وصول مطالبات معوقه تأثير مثبت و معناداري دارد. عوامل قانوني با بار عاملي 0.581 بر الگوي وصول مطالبات معوقه تأثيرگذارند. عوامل قانوني بر الگوي وصول مطالبات معوقه تأثير مثبت و معناداري دارد.