شماره ركورد :
1316476
عنوان مقاله :
مطالعه تطبيقي در باب معرفت‌شناسي هنر در ايران و اروپا با تأكيد بر جايگاه اجتماعي هنرمند
پديد آورندگان :
محمدي‌وكيل ، مينا دانشگاه الزهرا (س) - دانشكده هنر - گروه نقاشي
از صفحه :
81
تا صفحه :
91
كليدواژه :
هنر , شأنيت هنر , ايده هنري , جامعه‌شناسي هنر , جايگاه اجتماعي هنرمند
چكيده فارسي :
جايگاه هنرمند در ادوار مختلف تاريخ به سبب تفاوت در مفهوم هنر و رابطه هنر و خرد دستخوش تغييرات بنيادين بوده است؛ از ايده خلاقه آفرينش كه خالق را در مقام هنرمند اول قرار مي‌داد تا عصر سلطه فلسفه دين يا الهيات كه در آن هنرمند در مقام صنعتگري صرف، مجري ايده‌هاي برتر و سرنمون‌ها بود و خود فاقد هرگونه اعتبار ويژه اجتماعي و يا پس از آن كه با ظهور رنسانس، هنرمند ـ دانشمنداني پديدار شدند كه با تأكيد بر تفوق ايده‌هاي انساني موقعيت جديدي را ايجاد نمودند كه نهايتاً در قرن بيستم با ظهور هنرِ مفهومي تعريف جديدي از هنرمند ـ فيلسوف، را به منصه ظهور رسانيد. اما با زوال انديشه مدرن و برپايي نظام‌هاي نقادي آن، ناقوس پايان و مرگ بسياري از مفاهيم به صدا درآمد. جستار حاضر كه با روش توصيفي ـ تحليلي و با هدف روش‌نساختن نسبت ميان ايده و اجراي هنري با جايگاه اجتماعي هنرمند در تاريخ به ويژه در دوران متاخر ايران انجام شده است، نشان خواهد داد كه در ابتداي تاريخ، هنرمند در مقام خالق، هم‌پايه داستان‌هاي اساطيري خلقت، داراي توانمندي و كنش‌گري ويژه در امر خلقت است و هنرش در رابطه با امر آفرينش‌ گرايانه تعبير مي‌شود، در حاليكه در ادوار بعد كه ايده هنري از انحصار ذهن و ادراك شخصي هنرمند خارج مي‌گردد، هنر به انديشه و باور حاميانش تعهداً معطوف و مقيد ميگردد؛ اين امر گرچه اثر هنري را داراي ارج و اهميت مي‌كند، اما جايگاه هنرمند را به مقام صنعتگري گمنام تنزل ميدهد. در عصر خرد، بار ديگر هنرمند با تعهدي كه نسبت به خلق اثر هنري مبتني بر انديشه فردي به دست مي‌آورد، موفق به كسب مقامي ويژه در عرصه اجتماعي مي‌گردد.
عنوان نشريه :
كيمياي هنر
عنوان نشريه :
كيمياي هنر
لينک به اين مدرک :
بازگشت