پيش بيني اهمال كاري تحصيلي براساس طرحواره هاي ناسازگار اوليه با ميانجي گري انعطاف پذيري شناختي و باورهاي فراشناختي

مقدمه: بنابر يافته هاي پژوهشي يك عامل شناختي موثر در شكل گيري و تداوم اهمال كاري تحصيلي افراد، طرحواره هاي ناسازگار اوليه آنان است. گروه ديگري از مطالعات از نقش باورهاي فراشناختي و انعطاف پذيري شناختي در كاهش اهمال كاري تحصيلي حمايت مي كنند. در پژوهش هاي مختلف نيز به ارتباط منفي معناداري ميان طرحواره هاي ناسازگار اوليه و باورهاي فراشناختي و انعطاف پذيري شناختي اشاره شده است. در اين راستا، پژوهش حاضر به منظور ارزيابي مدل ساختاري اهمال كاري تحصيلي بر اساس طرحواره هاي ناسازگار اوليه و بررسي اثرات ميانجي انعطاف پذيري شناختي و باورهاي فراشناختي صورت گرفت. روش: نمونه مورد مطالعه 294 نفر از دانشجويان شهر تهران بودند كه به روش نمونه گيري در دسترس، از طريق ارتباط در گروه هاي دانشجويي در فضاي مجازي انتخاب شدند. داده ها با استفاده از تهيه پرسشنامه اي شامل پرسشنامه هاي اهمال كاري تحصيلي (APS)، فرم كوتاه طرحواره هاي ناسازگار اوليه يانگ، انعطاف پذيري شناختي (CFI) و باورهاي فراشناختي ولز، گردآوري و با نرم افزارهايSPSS و PLS مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. يافته : يافته هاي حاصل از پژوهش بيانگر ارتباط معنادار بين نمره كل اهمال كاري تحصيلي و طرحواره هاي ناسازگار اوليه، مولفه هاي انعطاف پذيري شناختي و برخي مولفه هاي باورهاي فراشناختي بود. نتايج حاصل از مدل معادلات ساختاري و تحليل مسير نشان داد كه طرحواره هاي ناسازگار اوليه به صورت مستقيم و غير مستقيم ، به واسطه باورهاي فراشناختي بر اهمالكاري تحصيلي اثرگذار است، اما اين مسير از طريق متغير انعطاف پذيري شناختي اثرگذار نبود. نتيجه گيري: يافته هاي پژوهش حاضر، نقش واسطه اي باورهاي فراشناختي را در رابطه بين طرحواره هاي ناسازگار اوليه و اهمال كاري تحصيلي نمايان ساخت. بدين سان مي توان در ارزيابي و درمان افراد اهمال كاري كه داراي طرحواره هاي ناسازگار اوليه هستند به متغير باورهاي فراشناختي توجه نموده و از طريق ايجاد و افزايش باورهاي فراشناختي مثبت، اهمال كاري را كاهش داد.