عنوان مقاله :
مطالعه الگوهاي برچسبگذاري كاربران به مقالات مرتبط با حوزه علم اطلاعات و دانششناسي در شبكههاي اجتماعي علمي
پديد آورندگان :
سعادت ، رسول دانشگاه اصفهان , شعباني ، احمد دانشگاه اصفهان , عاصمي ، عاصفه دانشگاه كوروينوس , چشمه سهرابي ، مهرداد دانشگاه اصفهان , توكلي زاده راوري ، محمد دانشگاه يزد
كليدواژه :
برچسبگذاري اجتماعي , نمايهسازي , سازماندهي اطلاعات , ردهبندي مردمي , شبكههاي اجتماعي علمي , علم اطلاعات و دانششناسي , آكادميا
چكيده فارسي :
پژوهش حاضر با هدف بررسي الگوهاي برچسبگذاري كاربران به مقالات مرتبط با حوزه علم اطلاعات و دانششناسي در پايگاه academia.edu انجام شد. روش پژوهش از لحاظ رويكرد كمي و مبتني بر پژوهشهاي تحليل متن و از لحاظ نوع كاربردي است. جامعه آماري پژوهش حاضر، شامل 6086 مقاله برگرفته از 159 مجله انگليسي زبان حوزه علم اطلاعات و دانششناسي موجود در پايگاه استنادي Scopus و جزء مجلات هسته در پايگاه LISTA ميباشد. مقالات مستخرج از مجلات پايگاه Scopus (به تعداد 194337 مقاله) در پايگاه Academia.edu مورد جستجو قرار گرفته و آن دسته از مقالاتي كه توسط كاربران برچسبگذاري شده بود، انتخاب گرديد. بررسي رابطه بين رشد انواع برچسبها (يكواژهاي، دو واژوهاي، سه واژهاي، و چهار واژهاي و بيشتر) و افزايش مدارك حاكي از همبستگي خطي بين آنها بود. در بين گروههاي مختلف برچسبها بيشترين ضريب رشد مربوط به برچسبهاي دو واژهاي (0.609) و كمترين ضريب رشد مربوطه به برچسبهاي چهار واژهاي و بيشتر (0.146) بود. ضريب رشد كل برچسبها (جديد و تكراري) نيز 5.52بود (يعني به ازاي هر مدرك 5.52برچسب). همچنين مشخص شد كه برچسبهاي دو واژهاي بيشترين انطباق (54.92درصد) و برچسبهاي چهار واژهاي و بيشتر كمترين انطباق (1.76درصد) را بخشهاي مختلف مقالات (عنوان، چكيده، و كليدواژههاي نويسندگان) داشته است. كل برچسبها نيز به ميزان 7.5 درصد با عنوان، 76.79 درصد با چكيده، و 89.15درصد با كليدواژههاي نويسندگان منطبق بود. در مورد استفاده مجدد از برچسبها نيز آشكار شد كه به طور كلي 8.38درصد برچسبها مورد استفاده مجدد قرار گرفته است. از سوي ديگر، برچسبهاي دو واژهاي با 59.57درصد بيشترين و برچسبهاي چهار واژهاي و بيشتر با 54.7درصد كمترين استفاده مجدد را داشتهاند. نكته ديگر اينكه 16 درصد از برچسبها در سال اول و بيش از 50 درصد برچسبها تقريبا در 3 سال اول مورد استفاده مجدد قرار گرفته است. در پايان ميتوان گفت كه وجود اجماع قابل توجه كاربران در مورد اصطلاحات معيني بيانگر آن است كه الگوهاي جديد از برچسبهاي كاربران حداقل تا حدي با مفاهيم نمايهسازي حرفهاي در مورد محتواي مدارك سازگار است و با تمركز بر پركاربردترين برچسبها و توزيع پايدار آنها ميتوان به فرمولي براي تعيين وزن و حتي طرحهاي ردهبندي و طبقهبندي دست يافت. همچنين، از فعاليتهاي كاربران در شبكههاي اجتماعي به منظور افزايش كيفيت پيشنهادات در نظامهاي برچسبگذاري جمعي ميتوان بهره برد. نكته ديگر اينكه، بين نمايهسازي حرفهاي و برچسبگذاري كاربر پيوستگي وجود دارد و اين دو نسبت به هم بيگانه نيستند. اين پيوستگي ميتواند پايه و اساسي براي يك سيستم مكمل دسترسي موضوعي كه موجب غني شدن نمايهسازي حرفهاي است، باشد.
عنوان نشريه :
پژوهش نامه پردازش و مديريت اطلاعات
عنوان نشريه :
پژوهش نامه پردازش و مديريت اطلاعات