عنوان مقاله :
تأثير تمرينات ثبات مركزي بر درد و التهاب بيماران مبتلا به سندروم پيريفورميس
پديد آورندگان :
دوستي ايراني ، رشيد دانشگاه اراك - دانشكده علوم ورزشي - گروه آسيبشناسي و فيزيولوژي ورزشي , گلپايگاني ، مسعود دانشگاه اراك - دانشكده علوم ورزشي - گروه آسيبشناسي و فيزيولوژي ورزشي , فرجي ، فردين دانشگاه علومپزشكي اراك - دانشكده پزشكي - گروه مغز و اعصاب
كليدواژه :
ثبات مركزي , سندروم عضله پيريفورميس , سياتيكا
چكيده فارسي :
زمينه و هدف سياتيكا يكي از معموليترين و مرسومترين بيماريهاي سيستم اعصاب محيطي به شمار ميآيد و ممكن است در اثر فشار روي خود عصب سياتيك ايجاد شود. با توجه به اينكه ﻋﻀﻠﻪ پيريفورميس در ﻧﺰديكي ﻋﺼﺐ ﺳﻴﺎﺗﻴك ﻗﺮار دارد، اﺳﭙﺎﺳﻢ آن ﺑﺎﻋﺚ ﻓﺸﺎر ﺑﺮ ﻋﺼﺐ، ﺑﺮوز درد سياتيك و درنهايت موجب سندروم پيريفورميس ميشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسي تأثير تمرينات ثبات مركزي بر درد و التهاب بيماران مبتلا به سندروم پيريفورميس بوده است. مواد و روش ها جامعه آماري اين پژوهش را بيماران مبتلا به سندروم پيريفورميس مراجعهكننده به مراكز پزشكي و درماني شهر اراك تشكيل داده است كه از اين بين، 20 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به شكل تصادفي در ۲ گروه 10 نفره كنترل و آزمايش قرار گرفتند. گروه آزمايش در مدت 6 هفته به تمرينات ثبات مركزي پرداخته و گروه كنترل در همين بازه زماني به زندگي عادي خود ادامه دادند. براي بررسي تفاوت بين گروهها از آزمونهاي تيتست، خيدو و مكنمار در سطح معناداري 5 درصد استفاده شد. ملاحظات اخلاقي انجام اين مطالعه پس از تصويب در شوراي آموزشي دانشگاه اراك، كميته اخلاق دانشگاه علومپزشكي اراك با شناسه IR.ARAKMU.REC.1400.157 و دريافت كد كارآزمايي باليني از دانشگاه علومپزشكي ايران با كد IRCT20211003052662N1 تأييد شد و براي اطمينان از شركت داوطلبانه آزمودنيها، فرم رضايتنامه شركت در طرح با مفاد مربوطه از آنها اخذ شد. يافته ها پس از اجراي پروتكل تمريني در پايان هفته ششم، ميانگين نمرات درد در گروه كنترل از 95.2 در پيشآزمون به 90.7 در پسآزمون كاهش يافت كه اين كاهش از لحاظ آماري معنادار نبود (0.562=P)، در حالي كه در گروه آزمايش اين نمرات از 91.7 به 33.4 كاهش يافته و اين كاهش از لحاظ آماري معنادار است (0.0=P)؛ بنابراين با 95 درصد اطمينان ميتوان گفت تمرينات ثبات مركزي بر درد بيماران مبتلا به سندروم پيريفورميس، در سطح معناداري 5 درصد، تأثير معنادار داشته است. از طرف ديگر، افرادي كه عصب ملتهب داشتهاند، در گروه كنترل از 10 نفر در پيشآزمون، به 8 نفر در پسآزمون كاهش يافته كه اين كاهش از لحاظ آماري معنادار نبود (0.5=P)، در حالي كه در گروه آزمايش اين افراد از 10 نفر به 2 نفر، كاهش يافت و اين كاهش از لحاظ آماري معنادار است (0.008=P)؛ بنابراين با 95 درصد اطمينان ميتوان گفت تمرينات ثبات مركزي بر التهاب بيماران مبتلا به سندروم پيريفورميس در سطح معناداري 5 درصد نيز تأثير معنادار داشته است. نتيجه گيري با توجه به يافتههاي تحقيق حاضر و با در نظر گرفتن شرايط حاكم بر نمونههاي تحقيق ميتوان نتيجه گرفت تمرينات ثبات مركزي باعث بهبود درد و التهاب بيماران مبتلا به سندروم پيريفورميس ميشود. با توجه به اصول و ويژگيهاي منحصربهفرد تمرينات ثبات مركزي، مقبوليت و اثر مثبت آن بين افراد مورد پژوهش، اميد است كه اين تمرينات در روند درمان اين بيماران به طور روزافزونتري استفاده شود.
عنوان نشريه :
مجله دانشگاه علوم پزشكي اراك
عنوان نشريه :
مجله دانشگاه علوم پزشكي اراك