عنوان مقاله :
شناسايي و ارزيابي محركهاي بروز طلاق عاطفي در ميان زوجين تهراني از ديدگاه متخصصان با رويكرد تصميمگيري چندمعيارۀ گروهي
پديد آورندگان :
ارباب زاده ، پروين دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز - دانشكدۀ علوم اجتماعي , كاظمي پور ، شهلا دانشگاه تهران - دانشكدۀ علوم اجتماعي , معيني ، رضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز - دانشكدۀ علوم اجتماعي
كليدواژه :
طلاق , طلاق عاطفي , زوجين تهراني , فرآيند تحليل سلسلهمراتبي گروهي
چكيده فارسي :
طلاق عاطفي ازجمله مهمترين آسيبهاي خانوادگي است كه فروپاشي فردي، خانوادگي و اجتماعي را در پي دارد؛ طوري كه آثار اين وضعيت پرتنش گاهي تا مدتها بر جاي ميماند. باوجود تعدد بروز طلاق عاطفي، اين نوع طلاق كماكان پديدهاي ناشناخته است و از آن در بسياري از پژوهشهاي علمي به مرحلۀ موقت طلاق رسمي ياد ميشود. در سال اخير گزارشها و آمارهاي رسمي حاكي از افزايش ميزان طلاق در شهر تهران است كه بهزعم كارشناسان، سهم طلاق عاطفي بيش از طلاق رسمي است؛ از اين رو انجام پژوهش دربارۀ محركهاي بروز طلاق عاطفي ميان زوجين ضرورت مييابد. اين مقاله در قالب پژوهشي كاربردي و پيمايشي، با هدف ارائۀ چارچوبي براي شناسايي و ارزيابي محركهاي بروز طلاق عاطفي در ميان زوجين تهراني ازنظر متخصصان نگارش يافته است. دادههاي موردنياز با دو دسته پرسشنامۀ محققساخته از نمونۀ 37 نفره از جامعهشناسان، صاحبنظران علوم اجتماعي، متخصصان جمعيتشناسي و مشاوران مجرب خانواده و زوجدرمان در تهران گردآوري شد كه به شيوۀ گلولهبرفي انتخاب شدند؛ سپس دادهها با آزمون آماري t تك جامعه و روش فرآيند تحليل سلسلهمراتبي گروهي تجزيهوتحليل شدند. نتايج حاكي از شناسايي 29 محرك بروز طلاق عاطفي ميان زوجين تهراني بود كه در چهار بُعد مهارت زندگي، شخصيتي و رفتاري، اجتماعي و جامعهشناختي و زمينهاي، سازماندهي شدند كه ازنظر خبرگان از ميان آنها بعد اجتماعي و جامعهشناختي با وزن 0.35 از بالاترين اهميت برخوردار بود و سهم بيشتري را در طلاق عاطفي زوجين تهراني داشت. همچنين ملاحظه شد كه در ميان محركهاي طلاق عاطفي هريك از ابعاد، محرك «ضعف در مهارت ارتباط مؤثر» با وزن 0.0548 از بعد مهارت زندگي، محرك «خيانت و روابط خارج از ازدواج» با وزن 0.0482 از بعد رفتاري و شخصيتي، محرك «عدم كفويت و همسانهمسري» با وزن 0.0545 از بعد اجتماعي و جامعهشناختي و محرك «موقعيت اقتصادي فرد» با وزن 0.0546 از بعد زمينهاي، بالاترين درجۀ اهميت را به خود اختصاص دادند؛ بنابراين نتيجه ميشود كه صاحبنظران و نهادهاي متولي سرمايههاي فكري، مالي و زيرساختي اختيار خود را در مواجهه با محركهاي اولويتدار به كار ببندند. در انتها، گزيدهاي از راهكارهاي پيشنهادي و اقدامات اصلاحي در مواجهه با اين محركها ارائه شده است.
عنوان نشريه :
جامعه شناسي كاربردي
عنوان نشريه :
جامعه شناسي كاربردي