بزه‌ديدگي زنان در قلمرو ملي و فراملي با تاكيد بر نظريات جرم‌شناسي

زمينه و هدف: از نيمه دوم سده بيستم جرم‌شناسان ديدگاه‌هاي خود را پيرامون بزه تغيير داده و بزه را امري فراتر از بزهكار در نظر گرفتند و در اين راستا بزه‌ديده را نيز مطمح نظر قرار دادند. هدف از اين تحقيق، تبيين بزه‌ديدگي زنان با تاكيد بر نظريات جرم‌شناختي و بزه‌ديده شناختي مي‌باشد و نظريه‌هاي انتخاب عقلاني يا گزينش خرد بنياد، فعاليت‌هاي روزمره و سبك زندگي به عنوان نظريه‌هاي فرصت‌هاي جرم شناخته مي‌شود و نظريه شتاب‌دهندگي يا نقش‌آفريني بزه‌ديده در رخداد جرم به عنوان نظريه بزه‌ديدگي ِصرف در خصوص جرايم ارتكابي عليه زنان تبيين مي‌گردد كه در اين مقاله اين نظريات به عنوان مهم‌ترين مبنا براي تبيين رخداد جرايم عليه ايشان به‌كار مي‌رود.روش: پژوهش حاضر به روش توصيفي- تحليلي انجام شده است.يافته‌ها و نتايج: براساس نظريه شتاب‌دهندگي، بزه‌ديده در فرآيند ارتكاب رفتار مجرمانه نقش دارد و به اعتبار اين نقش، بزه‌ديده مستحق سرزنش است و كنش‌هاي بزه‌ديده از قبيل سن، جنس به عنوان ويژگي‌هاي اوليه‌اي است كه مي‌تواند وي را آماج ارتكاب جرم قرار دهد، تاثيرپذيري بزه‌ديده از اوضاع و احوال پيراموني و قرار گرفتن وي در موقعيت‌هايي كه شرايط ِتصميم‌گيري بهينه را براي وي دشوار مي‌سازد، مي‌تواند در پرتو شتاب‌دهندگي كنش‌پذيرانه مورد تدقيق قرار گيرد؛ اما صرف نظر از نقش تحريك‌گر يا تسهيل‌گر و يا سبك زندگي، زنان شايسته بهره‌مندي از حمايت‌هاي فرق‌گذار به دليل ويژگي‌هاي آسيب‌پذيري‌شان مي‌باشند و نظريه‌هاي فرصت علاوه بر اذعان به اين امر كه فرصت‌هاي جرم مي‌توانند به حوزه‌هاي گوناگون تعلق داشته باشند، ادعا مي‌كند كه عامل‌هاي مربوط به فرصت‌ها در حوزه‌هاي گوناگون با يكديگر هم‌كنشي دارند.