عنوان مقاله :
تبيين عدالت ادبي بر اساس دو رويكرد همگرا در منظومهي ويس و رامين
پديد آورندگان :
بهروز ، زيبا فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي , ذوالفقاري ، حسن دانشگاه تربيت مدرس
كليدواژه :
پديدارشناسي , ريختشناسي , عدالت ادبي , قانون طبيعي , ويس و رامين
چكيده فارسي :
از منظري كلگرا و غايتمحور، اصل عدالت ادبي كه منبعث از ايدهي قانون طبيعي است، ساختار بنيادين غالب داستانها و منظومههاي كهن را شكل ميدهد و درحقيقت لذت داستان از بيان هنري اين قانون ايجاد ميشود. يكي از نابترين آثار عاشقانهي كهن كه جامع اين دو ويژگي است، منظومهي ويس و رامين است؛ از همين رو در اين مقاله قصد داريم ضمن پرهيز از يكجانبهنگري تقليلگرايانه، با استفاده از دو رويكرد ريختشناختي و پديدارشناختي كه اتفاقاً در اين داستان مؤيد يكديگر در مسيرهايي همگرا هستند، اين مدعا بررسي شود. در تحليل ريختشناختي اثر كه با تأكيد بر نقش ويژهي انواع عشق انجام شده، ساختار حركتها و نحوهي چينش رخدادها در قالب انداموار داستان، حاكي از انديشهي محوري آن مبني بر سرانجامِ پيروز و نيك عواطف برحق انساني و نابودي و زوال اميال ناشايست و غيرانساني است. اين انديشه با ماهيت اصلي و هدف كلي قصهها، در اين رويكرد همسوست. نتايج نگاه پديدارشناختي بر حوادث و رويدادهاي طبيعي و ماوراءطبيعيِ مؤثر در سير داستان و نحوهي ادراك معاني آنها در تجارب زيستهي شخصيتها و نيز دريافتهاي حاصل از بررسي محتواي شناختي عواطف عشق و مهرورزي در اين منظومه نيز نظام عدالتمحور آن را نشان ميدهد. در اين زمينه و بهمنظور تبيين و تحليل بهتر پديدارهاي عشق كه در اين داستان بهشكلي هنرمندانه جمع آمده، از برخي ديدگاههاي فلسفي نيز بهره گرفته شده است. درمجموع اين اثر ارزشمند كه در ميان عاشقانههاي زبان فارسي جايگاه ويژهاي دارد، خوانندهي ژرفبين را با مفاهيمي چون عشق و هوس، باور و عقلانيت و نقش ارادهي انساني در برابر اصل قانون طبيعي آشنا ميكند. اين امر با نگاهي نو و درنظرگرفتن كليت و هدف غايي آن بهجاي نگرش سطحي و مقطعي حاصل ميشود.