عنوان مقاله :
بررسي و تحليل شخصيت كوش پيلدندان بر پايۀ نظريۀ عقدۀ حقارت آلفرد آدلر
پديد آورندگان :
عبدالله پور ، ستار دانشگاه آزاد اسلامي واحد بناب - دانشكده علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي , مشفقي ، آرش دانشگاه آزاد اسلامي واحد بناب - دانشكده علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي , جوانمرد ، غلامحسين دانشگاه پيام نور مركز تهران - گروه روانشناسي
كليدواژه :
آلفرد آدلر , روانشناسي فردي , عقدۀ حقارت , كوشنامه , كوش پيلدندان
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: آلفرد آدلر، بنيانگذار مكتب روانشناسي فردي است و اين مكتب بر مفاهيمي چون احساس حقارت، عقدۀ حقارت، و سازوكار جبران استوار است. از ديدگاه آدلر، رفتارهاي انسان را عوامل اجتماعي تعيين ميكنند. اين ديدگاه در ادبيات براي بررسي شخصيتهاي داستاني به كار رفته است. در اين نوشتار به يكي از باارزشترين درونمايه هاي اين ديدگاه بنام «عقدۀ حقارت» در شخصيت «كوش پيلدندان» در منظومۀ حماسي كوشنامه، پرداخته شده است. روش مطالعه: روش تحقيق توصيفي –تحليلي است و روش گردآوري داده هاي آن كتابخانه اي است. يافته ها: زشترويي و رهاشدگي از سوي پدر و مادر، از عوامل اصلي به وجود آمدنِ عقدۀ حقارت در كوش پيلدندان بوده است كه با تعامل نادرست اطرافيان، عقدۀ حقارت در وي شدت ميگيرد و تعادل رواني او را بهم ميزند؛ بنابراين هنگامي كه نتوانسته از راههاي سالم، براي جبران عقدۀ حقارت خويش بهره جويد و توفيقي كسب كند، براي تعادلبخشي روانرنجوري خود، به شيوه هاي ناسالم متوسل ميشود. نتيجه گيري: مكانيسمهاي جبران كوش پيلدندان در رابطه با عقدۀ حقارت عضوي و طردشدگي عبارتند از: بدرفتاري با ديگران، بدبيني، دروغگويي، مبالغه گويي، شاهدبازي، رويآوردن به كاميابيهاي فوري، حيله گري، دوگانگي رفتار، زودرنجي و انتقادناپذي، خودكامگي، خودبزرگبيني و خودشيفتگي. مطابق با نظريۀ آدلر، بروز چنين رفتارهاي غيرعادي، فقط ميتواند يك عامل واقعي داشته باشد و آن عقدۀ حقارت است كه در كوش پيلدندان نمود يافته است.
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي