چگونگي ترابط عرفان و سياست در سبك زندگي قرآني و سبك زندگي مدرن

سبك زندگي ناظر بر سلوك فردي و اجتماعي افراد يك جامعه و بسته به نوع ايدئولوژي و جهان بيني مكتب، متفاوت است. عرفان و سياست اسلامي نيز درهم آميختگي شديدي دارند كه در سبك زندگي فردي و اجتماعي افراد بروز مي كند. پژوهش پيش رو با هدف كشف چگونگي ترابط عرفان و سياست در سبك زندگي قرآني و سبك زندگي انسان مدرن   در نظريه عقلانيت و معنويت، پس از تبيين مفاهيم نظري پژوهش و ابعاد عرفاني سياسي و ويژگي هاي سبك زندگي مؤمنانه به شيوه توصيفي و تحليلي و با بهره گيري از آيات قرآني به اين نتيجه رسيده است كه سبك زندگي قرآني تداعي كننده پيوند عرفان و سياست با حفظ هم طرازي تعبد و تعقل، عقل معاد و معاش و نيز معنويت و مديريت در متن زندگي مؤمنان است. اما در سبك زندگي انسان مدرن مصطفي ملكيان، سكولاريسم مجالي براي جولان اجتماعي عرفان و معنويت باقي نمي گذارد. در واقع صاحب نظريه عقلانيت و معنويت   با فروكاست عرفان به معنويتي فردگرا، شريعت گريز و غير تعبدي، سعي بر سازوار نمودن اين دو بظاهر متعارض دارد. در واقع اين نظريه تلاشي است در جهت آرامش بخشي، اميدواري، شادي آفريني و محروم نماندن انسان مدرن از عرفان و معنويت اما به قيمت ذبح تدين و تعبد به پاي عقل معاش، كه امكان پيوند عرفان و سياست ناب را در سبك زندگي منتفي مي سازد.