رفتار جمعي يا كنش اعتراضي: مطالعه ناآرامي هاي اجتماعي آبان 98 با استفاده از نظريه مبنايي

ناآرامي هاي اجتماعي به نارضايتي عمومي و شيوه هاي نامتعارف و گاه خشونت آميز افراد در جامعه اشاره دارد. در اين مقاله ناآرامي هاي اجتماعي آبان 98 بررسي شده است. نبود اجماع همگاني بر سر كاربرد مفاهيم و همچنين عدم اجماع نظري در بررسي اين ناآرامي ها جنبه هاي پرابلماتيك اين موضوع را نشان مي دهد. اين پژوهش با هدف بررسي چيستي ناآرامي هاي اجتماعي آبان 98  با استفاده از روش كيفي انجام شده است. منطق حاكم بر جمع آوري داده ها با توجه به ماهيت موضوع كه در گذشته اتفاق افتاده، مثلث بندي است كه از منابع متعدد داده و تكنيك هاي مختلف از جمله مصاحبه، تحليل اسناد مكتوب، تصويري و الكترونيكي استفاده شده است. جهت تجزيه و تحليل داده ها و ارائه نظريه نهايي از روش نظريه مبنايي (GT) استفاده شده است. يافته هاي به دست آمده شامل 10 مقوله: كنش اعتراضي، ناتواني سياسي، ساختار انگيزشي، مشروعيت نهادي پايين، فقيرتر شدن جامعه، تجهيز اطلاعات، افق گرايي، تشديدكنندگي و پيراموني بودن اعتراض است. مقوله محوري اين پژوهش كنش اعتراضي است كه مقولات فوق را شامل مي شود. سپس با توجه به نتايج به دست آمده شرايط علي، شرايط زمينه اي و مداخله گر استخراج گرديد و مدل مفهومي مربوطه، تبيين شد.