طراحي الگوي شايستگي محوري مديران صنعت گاز ايران مبتني بر نتايج ارزيابي مدل تعالي سازماني (EFQM) به روش هوش مصنوعي

موفقيت سازمان ها در تحقق اهداف استراتژيك بسيار وابسته به نحوه عملكرد مديران آن سازمان مي باشد و اين موفقيت بيش از هر چيز ارتباط مستقيم به انتخاب و انتصاب مديران شايسته و با دانش در راس هرم سازماني دارد. مديريت بر مبناي شايستگي رويكردي قوي در توسعه و نگهداشت سرمايه هاي انساني سازمان در بلندمدت بوده و مدل هاي شايستگي ابزاري مفيد براي شناسايي و توسعه دانش، مهارت و توانايي‌هاي مورد نياز مديران به شمار مي رود. از سال 1973 كه آقاي مك كللند به مفهوم شايستگي پرداخت تا به امروز، از زواياي مختلفي به تعريف شايستگي پرداخته شده است. به صورت كلي شايستگي مجموعه دانش، مهارت، نگرش، توانمندي، علايق و ويژگي هاي شخصيتي و ... مي باشدكه كاركنان را قادر مي سازد به صورتي اثربخش، فعاليت هاي مربوط به شغل را انجام دهند و عملكرد شغلي را در حد انتظار و يا فراتر از حد انتظار انجام دهند. ازسوي ديگر عناصر شايستگي درمدل ها و تعاريف مختلف مي تواند متفاوت باشد. مطابق با شايستگي هاي تعريف شده دركانون ارزيابي مديران شركت ملي گاز ايران و با توجه به ماهيت آموزش پذير بودن شايستگي ها، سه دسته شايستگي ارتباطي ، مديريتي و رهبري ، شناختي و يك دسته شايستگي آموزش ناپذير شخصيتي تعريف شده است. در اين تحقيق با سه مفهوم بنيادين و پايه اي مواجه هستيم كه عبارت است از: مدل تعالي سازماني، مدل شايستگي و خوشه بندي. هر يك از اين مفاهيم به ترتيب با مفاهيم عميق تري از سازمان و فناوري شامل عملكرد سازماني، منابع انساني و فناوري هوش مصنوعي در ارتباط هستند كه در پيشبرد اهداف استراتژيك سازمان در دنياي امروزي نقش مهمي ايفا مي نمايند. در اين مقاله تلاش شده تا در حوزه شايستگي هاي مديران صنعت گاز به مجموعه اي از شايستگي هاي محوري مديران ارشد سازمان دست يابيم كه براساس عملكرد مديران در تعالي سازماني حاصل شده است. اين شايستگي هاي محوري چراغ راه سازمان در دستيابي به اهداف استراتژيك بوده و مي تواند به صورت هدفمند در كمترين زمان و با حداقل هزينه اثربخشي مناسبي در روند توسعه مديران سازمان ايفا نمايد.