مدل‌سازي نرم از عوامل مؤثر بر تجاري‌سازي پژوهش‌هاي علوم انساني

هدف: تا به امروز، تحقيقات در مورد تجاري‌سازي علوم انساني عمدتاً ازنظر تجربي بررسي‌شده است و ديدگاه‌هاي نظري متنوعي را اتخاذ كرده است؛ بنابراين پتانسيل بزرگي براي پژوهش‌هاي حوزه علوم انساني وجود دارد كه از تئوري‌هايي براي تجاري‌سازي بهره بگيرند. پژوهش حاضر با هدف چالش هاي تجاري سازي در پژوهش هاي علوم انساني با رويكرد ساختاري ـ تفسيري انجام شد. روش: استراتژي اصلي پژوهش، بهره گيري هم‌زمان از روش كيفي تحليل مضمون و روش كمّي مدل‌سازي ساختاري ـ تفسيري به صورت آميخته متوالي بوده است. در بخش كيفي پس از مصاحبه با 12 نفر از خبرگان اشباع نظري حاصل شد. در اين پژوهش 318 كد باز (مفهوم اوليه)، 154 مضمون پايه، 28 مضمون سازمان‌دهنده و 7 مضمون فراگير شنـاسـايي شدنـد كه مضامين فراگير عبارت‌اند از: شبكه ارتباطي، ثروت‌افزائي، سياستگذاري، نتيجه‌گرائي، دانش‌محوري، فهم مشترك و كارآمدي سيستم. نمونه پژوهش در بخش كمي نظرات 9 نفر از مديران پژوهشي دانشگاه هاي تهران بوده است. يافته ها: مدل نهايي در 5 سطح تشكيل‌شده است كه ضعف در نياز سنجي و نگاه سيستماتيك در سطح پنجم تأثيرگذارترين سطح مي‌باشد و عامل قوانين و مقرارت هم در سطح چهارم قرار داشته است و مولفه هايي مانند اعتمادسازي، عمل‌گرائي، فرجام‌خواهي، كيفيت‌گرائي، كاربردي‌سازي و ... در سطح نخست تأثيرپذيرترين سطح در مدل طراحي‌شده مي‌باشد. تحليل شدت نفوذ و وابستگي با استفاده از MICMAC نشان مي‌دهد كه معياره نگاه سيستماتيك از نوع مستقل مي باشد كه تاثيرگذاري بالا و تاثيرپذيري كم از ويژگي هاي اين معيار است. مابقي معيارها از نوع رابط هستند كه تاثيرگذاري و تاثيرپذيري اين معيارها بسيار بالاست و هر تغيير كوچكي بر روي اين متغيرها باعث تغييرات اساسي در سيستم مي شود. نتيجه گيري: مديران پژوهش مي توانند با بهره گيري از مدل ارائه‌شده، به نتايج موفقيت آميزي دست يابند كه ازجمله مي توان تحقيقات بايد متناسب با نيازهاي جامعه و نيازهاي صنعت باشد و نگاه سيستمانتيك در كليه فرآيندهاي دانشگاه ها وجود داشته باشد.