سياستگذاري تبليغاتي در جنگ‌هاي نظامي آينده: ارائه الگوي فرآيندي براي سياستگذاري تبليغات جنگي جمهوري اسلامي ايران

نوآوري در روش‌ها و ابزارهاي تبليغاتي مناسب با شرايط عصر ديجيتال و هوش مصنوعي از مولفه‌هاي مهم اثرگذار در شناخت ماهيت مفهوم تبليغات در جنگ‌هاي آينده خواهد بود. شناخت سياستگذاران تبليغات جنگ از ظرائف و پيچيدگي‌هاي امر تبليغات به ويژه در زمان‌هاي بحران مانند جنگ نقش بسيار بالائي در تدوين و انتخاب سياست‌ها خواهد داشت. پرسش محوري ما از نحوه و چگونگي تبيين مدل فرايندي سياستگذاري تبليغي در دوران جنگ در راستاي بسترسازي، كارآمدي و اثربخشي فعاليت‌هاي تبليغاتي و جلوگيري از پراكنده‌كاري‌ها و تشتت در اجراء و تحميل هزينه‌هاي غير ضرور بر كشور با تأكيد و نگاه به آينده است. هدف اصلي تحقيق دستيابي به مدل فرايندي سياستگذاري تبليغاتي در جمهوري اسلامي ايران در صورت بروز شرايط جنگي است و مي‌كوشد كارآمدي و اثربخشي فعاليتهاي تبليغي دستگاه‌ها و نهادهاي متولي تبليغات در كشور را ترسيم سازد و به شناسايي و معرفي عوامل پيشبرنده و بازدارنده تأثيرگذار در شرايط جنگ‌هاي احتمالي آينده اقدام ورزد. فرضيه تحقيق با پيشنهاد مدل سياستگذاري «چند جريان»، بر ضرورت تاسيس يك سازمان تخصصي جهت برنامه ريزي تبليغات جنگي در جنگ‌هاي مدرن آينده تاكيد دارد. روش تحقيق متكي بر مدل تحليل محتوا و بر پايه آن، ارزيابي متون و اسناد مرتبط و تحليل محتوايي آنهاست. نتيجه نهايي تحقيق، اعلام ضرورت تاسيس يك سازمان تخصصي براي برنامه ريزي تبليغات جنگي در جنگ‌هاي مدرن آينده است.