عنوان مقاله :
دستهبندي كتيبههاي شبهنوشتاري در هنر اسلامي
پديد آورندگان :
فريد ، امير دانشگاه هنر اسلامي تبريز - دانشكده هنرهاي تجسمي
كليدواژه :
شبهنوشتار , كتيبه , تزئينات , هنرهاي اسلامي , آشناپنداري
چكيده فارسي :
هنگام پژوهش در هنرهاي اسلامي، به ويژه در تزئينات، با نمونه شكلهاي الفبايي مواجه هستيم كه با وجود شباهت كلي با ساختار الفبايي متن، معنايي از آنها خوانده نميشود. گرچه اين شكلها در قالب الفباي متن ترسيم شدهاند اما معناي خوانشي ندارند. اين گونه از شكلها، كه شبيه نوشتار در كتيبه ميباشند، در پژوهش حاضر به شبهنوشتار مرسوم گشتهاند. در مواجهه با اين نمونهها، آنچه كه توانسته مخاطب را به پذيرش- يا شك- در نوشتار بودن آن متقاعد نمايد، آشناپنداري يا مشابهتي بوده كه ميان اين نمونهها و ساختار حروف در الفباي اسلامي ميباشد. همچنين در بسياري از كتيبههاي تزئيني؛ شبهنوشتارها و نوشتارهاي خوانشي چنان با هم پيوندِ شكلي و ساختاري دارند كه تفكيك آنها به راحتي ممكن نيست، حتي تفكيك آن موجب عدم تعادل در صفحه ميگردد. از اينرو اين پژوهش، با هدف شناخت و معرفي اين دسته از شبهنوشتارها در هنرهاي اسلامي سامان يافته است. در اين مسير دو پرسش اصلي پژوهش چنين است: 1- دلايل ترسيم شبهنوشتار در ميان كتيبه ها چيست؟ 2- شبهنوشتار ها چگونگي و در چه ساختاري ترسيم شده اند؟ براي دستيابي بدين منظور از روش تحليل تجسمي در نمونه آثار كتيبهاي دوره اسلامي، بهره برده شده است. جامعه آماري و نمونه ها از گستره كتيبه نگاري در هنر اسلامي انتخاب شده است. در نتيجه شبهنوشتارها به جهت تعادل صفحه و ايجاد تعادل بصري در كتيبه ايجاد شده اند. همچنين شبهنوشتارها به چهار گروه تقسيم ميگردند: گروه نخست شامل كتيبههاي ميباشد كه تمام سطح كتيبه را شبهنوشتارهاي شبيه حروف كوفي پوشش داده است. گروه دوم شامل كتيبههايي ميگردد كه شبيه دستنويسها ميباشد. در گروه سوم حرفي از حروف الفباي اسلامي استفاده ميشود اما قابليت خوانايي در آن وجود ندارد. در گروه چهارم بخشي از كتيبه كه قابليت خوانايي دارد با شبهنوشتارهايي كه قابليت خوانش ندارد نقش ميشود.