عنوان مقاله :
مطالعه تطبيقي روايت يوسف در متون مقدس، ادبيات فارسي و نگارگري ايراني
پديد آورندگان :
گلابگير اصفهاني ، مرضيه دانشگاه آزاد اسلامي واحد نجف آباد - مركز تحقيقات افق هاي نوين در معماري و شهرسازي - گروه هنر , فنايي ، زهرا دانشگاه آزاد اسلامي واحد نجف آباد - مركز تحقيقات افق هاي نوين در معماري و شهرسازي
كليدواژه :
روايت يوسف , متون مقدس , متون ادبي , متون هنري
چكيده فارسي :
متنهاي ادبي- هنري در بستر شكل گيريشان بهتر شناخته و رمزگشايي ميشوند. رمزهاي اثر بطور جدي متاثر از حوضچههاي معنايي است كه در آن تكوين مييابد. ازهمين رو يك متن در دورههاي گوناگون داراي دلالت پردازيهاي متفاوتي ميشود. داستان يوسف، از داستانهايي است كه در متون مقدس تورات و قرآن، هنر، ادبيات و عرفان دورههاي مختلف مورد توجه قرار گرفته و در طول زمان و مستمر، هنرمندان نگارگر، شاعر و فيلمساز زيادي به آن پرداخته اند. اين پژوهش با اهداف 1- شناسايي عناصر مورد توجه و مولفههاي بكار رفته در روايت يوسف در متون مقدس، ادبيات فارسي و نگارگري ايراني و 2- شناسايي شباهتها و تفاوتهاي اين روايت در متون متفاوت ادبي، هنري و مقدس، به مطالعه اين روايت ميپردازد و به دنبال پاسخ به اين سوالات است كه 1- خرده روايتها و عوامل تاثيرگذار بر نحوه ارائه روايت يوسف در متون متفاوت كدامند؟ و 2- چه شباهتها و تفاوتهايي در ارائه اين روايت در متون متفاوت ادبي، هنري و مقدس ديده ميشود؟ اين پژوهش به شيوۀ تحليلي و تطبيقي انجام و جمع آوري مطالب به شيوهي اسنادي ميباشد. در تجزيه و تحليل دادهها استفاده از روايت و خرده روايتها در قرآن و تورات، نسخههاي طغانشاهي، قمي و جامي در ادبيات، نگارۀ بهزاد و سه نگاره از فرشچيان بررسي و با يكديگر تطبيق داده شدند. نتايج نشان ميدهد استفاده از خرده روايتها در طول زمان و بنا به مقتضيات فرهنگي-اجتماعي متفاوت بوده و هنرمندان ضمن تاكيد بر اصل داستان ذكر شده در تورات و قرآن، عواملي مانند تاثير متقابل جامعه و اسطوره بر يكديگر، تغيير جامعه و فرهنگ و تاثير آن بر ديدگاه هنرمند را در نظر گرفته و خرده روايتهاي متفاوتي را وارد گونههاي هنري كرده اند.