عنوان مقاله :
تأثير عكاسي بر تحولات بصري آثار لاكي در دوره قاجار (با تأكيد بر قلمداننگاري و چهرهپردازي)
پديد آورندگان :
محمودي ، سكينه خاتون دانشگاه سيستان و بلوچستان - دانشكدة هنر و معماري - گروه پژوهش هنر , بهارلو ، عليرضا دانشگاه تربيت مدرس - دانشكده هنر و معماري
كليدواژه :
قاجار , عكاسي , لاكيكاري , قلمدان , چهرهنگاري
چكيده فارسي :
عكاسي، اندكي پس از اروپا، به ايرانِ عصر قاجار راه يافت و با وجود آنكه ابتدا در خدمت دربار و ثبت وقايع رسمي بود، به تدريج وجههٔ عمومي و هنري نيز پيدا كرد. اين رسانه در آن زمان براي هنرمنداني كه با شيوههاي نوين نقاشيِ غربي آشنا شده بودند، ابزاري كارآمد در جهت تصويرگريهاي واقعگرايانه و الگويي مناسب براي ثبت عين به عين عناصر و جزئيات در نقاشي محسوب ميشد. با اينكه تأثيرات عكاسي را اغلب بر حوزهٔ رنگ روغن يا آبرنگ ميدانند، در اين بين ساير رسانههاي بصري از جمله لاكيكاري و قلمداننگاري هم متأثر از اين پديده بوده است. در اين پژوهش كه با هدفِ شناختِ اثرات عكس و عكاسي بر تحولات تصويريِ آثار لاكي انجام گرفته، سعي شده است به اين پرسشها پاسخ داده شود: 1- دامنهٔ تاثير عكاسي بر هنرهاي بصري و چهرهنگاري در عصر قاجار تا چه حد بوده؟ و 2- كيفيت اين اثرگذاري بر آثار لاكي، خصوصا قلمدانها، چگونه است؟ در اين نوشتار، روش تحقيق از نوع تاريخي و توصيفي-تحليلي، و شيوهٔ گردآوري اطلاعات، كتابخانهاي بوده است. نتايج پژوهش نشان ميدهد كه عكاسي با تأثير مستقيم بر حيطهٔ تصويرگري و به خصوص چهرهنگاري، در وهلهٔ نخست بر نقاشي و به موازات آن بر ساير رسانههاي تصويري عصر قاجار، از جمله آثار لاكي و عليالخصوص قلمدانها، ظاهر شده است. قلمداننگاران و مصوران مصنوعات لاكي از عكس به دو صورت بهره ميگرفتند: نخست به صورت گرتهبرداري دقيق و ترسيم عين به عين، و دوم به روش سادهتر و مهيّاترِ چسباندن عكس در زير سطح لاك در قالب عكسبرگردان. قلمدانهاي چهرهپرداز قاجاري اغلب حاوي تكچهرهٔ شاهان، رجال، درباريان و صاحبمنصبان و زنان بودهاند و در ساختار بصري و تركيببنديشان اصولا قاب بيضيشكل مركزي با الگوي غربي و ابعادي بزرگتر از قاببندهاي مجاور، محل ترسيم پيكرهاي واقعگرايانه، آن هم در هيئتي رسمي و با تركيب عمودي بوده است.