عنوان مقاله :
مطالعۀ تجربۀ استفاده از رسانههاي ديداري از منظر نظريۀ ذهن بسط يافته
پديد آورندگان :
محمداميني ، ميثم دانشگاه شهيد بهشتي me_amini@sbu.ac.ir - پژوهشكدۀ مطالعات بنيادين علم و فنّاوري
كليدواژه :
رسانههاي ديداري , بازنمودگرايي , ضدبازنمودگرايي , نظريۀ ذهن بسط يافته
چكيده فارسي :
نظريهپردازي دربارۀ رسانههاي ديداري متأثر از نگاه حاكم بر فلسفۀ ذهن و علوم شناختي عمدتاً در چارچوبهاي بازنمودگرايانه بوده است؛ اما نظريههاي بازنمودگرايانه، سواي ايرادهاي معمول خود، درمورد رسانههاي ديداري با يك دشواري خاص مواجه هستند. از منظر بازنمودگرايانه، تجربۀ استفاده از رسانههاي ديداري موردي استثنايي و كاملاً مستقل از تجارب روزمرۀ ماست؛ اما در رويكردهاي ضدبازنمودگرايانه، مانند نظريۀ ذهن بسطيافته، با چنين مشكلي مواجه نيستيم. مدعاي محوري نظريۀ ذهن بسطيافته آن است كه فرايندهاي شناختي در چارچوب مغز و بدن ما محدود نيستند و به محيط پيراموني نيز گسترش مييابند. با تحليل تجربۀ ادراكيِ مواجهه با رسانههاي ديداري در چارچوب نظريۀ ذهن بسطيافته، از اين مدعا دفاع ميكنيم كه نگاه ضدبازنمودگرايانه براي درك رسانههاي ديداري قوّت تبييني بيشتري از نگاه بازنمودگرايانه دارد. همچنين ميتوان با اتكا به موارد تجربۀ استفاده از رسانههاي ديداري به يكي از ايرادهاي اصلي وارد به اين نظريه، موسوم به مغالطۀ جفتشدگيـتقويم، پاسخ گفت. قوّت تبييني چارچوب ضدبازنمودگرايانه براي تحليل تجربۀ مواجهه با رسانههاي ديداري احتمالاً يكي از دلايل آن است كه در آثار كساني چون هوگو مونستربرگ و مارشال مكلوهان ادعاهاي مربوط به بسطيافتگي شناخت، مدتها پيش از طرح اين ديدگاهها در حوزۀ فلسفه، بيان شده است.
عنوان نشريه :
مطالعات فرهنگ ارتباطات
عنوان نشريه :
مطالعات فرهنگ ارتباطات