عنوان مقاله :
تأثير القاي خلق و بار هيجاني موقعيتي بر حافظه كاذب مبتني بر پارادايم اطلاعات غلط: با تأكيد بر كنترل سوگيري عاطفي توجه، حافظه كاري و فاكتورهاي عاطفي
پديد آورندگان :
عباسي ، محمد دانشگاه كردستان - گروه روانشناسي , همتي ، آزاد دانشگاه كردستان - گروه روانشناسي
كليدواژه :
حافظه كاذب , پارادايم اطلاعات غلط , القاي خلق , بار هيجاني تكليف
چكيده فارسي :
مقدمه: براساس تحقيقات قبلي، خلق فرد بر توجه انتخابي و حافظه كاذب تأثير دارد؛ اما پاسخ به اين پرسش كه كدام نوع خلق (منفي يا مثبت) و در كدام موقعيت هيجاني (منفي يا مثبت) بيشترين حافظه كاذب را ايجاد ميكند، پژوهشهاي بيشتري ميطلبد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مشخص كردن ميزان و نحوه ي تأثير القاي خلق و بار هيجاني موقعيتي بر حافظه كاذب مبتني بر پارادايم اطلاعات غلط؛ با تأكيد بر كنترل فاكتورهاي شناختي و عاطفي انجام شد. روش: پژوهش با طرح نيمه آزمايشي بلوكي انجام گرفت. از ميان دانشجويان سال تحصيلي ۱۳۹۸-۱۳۹۷ دانشگاه كردستان، با روش فراخوان و داوطلبانه، ۹۰ آزمودني (۴۵ نفر دختر) با دامنه سني ۱۸ تا ۳۳ سال انتخاب شدند. براي جمع آوري دادهها از تكاليف شناختي استروپ، كاوش نقطه، انبك و پارادايم اطلاعات غلط و پرسشنامه هاي افسردگي- اضطراب- استرس (DASS-۲۱) و حالات عاطفي مثبت و منفي (PANAS) استفاده شد. از طريق نسخه ۲۴ نرمافزار SPSS و با روشهاي كروسكال-واليس يك راهه و دوراهه و يو من-ويتني، دادهها تحليل شدند. يافتهها: بار هيجاني منفي تكليف باعث ايجاد بيشترين ميزان حافظه كاذب (۰/۰۰۱=p) و بار هيجاني مثبت و بدون بار هيجاني باعث كمترين ميزان حافظه كاذب (۰/۰۰۱=p) شدند. نوع القاي خلق تأثيري در ميزان حافظه كاذب نداشت (۰/۵۷۸=p). بيشترين حافظه كاذب در همراه شدن القاي خلق منفي و بار هيجاني منفي تكليف ايجاد شد و كمترين حافظه كاذب با همراه شدن القاي خلق مثبت و تكليف بدون بار هيجاني به وجود آمد (۰/۰۱۹=p). نتيجهگيري: اين پژوهش نشان داد كه تأثير بار هيجاني تكليف در ايجاد حافظه كاذب بيشتر از القاي خلق است. پيشنهاد ميشود در پژوهشهاي آتي، تأثير بار هيجاني تكليف و القاي خلق بر حافظه كاذب (در دو مرحله رمزگرداني و بازيابي) در سطوح مختلف انگيختگي نيز بررسي شود. بعلاوه نتايج اين پژوهش جهت تعيين كاربردپذيري در محيطهاي قضايي و باليني نيز بررسي شوند.
عنوان نشريه :
روانشناسي و روانپزشكي شناخت
عنوان نشريه :
روانشناسي و روانپزشكي شناخت