عنوان مقاله :
تأثير شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي بر كيفيت زندگي، فعالسازي رفتاري و تنظيم شناختي هيجان زنان داراي اختلال افسردگي با علائم ناكافي
پديد آورندگان :
شاليكاري ، مرضيه دانشگاه آزاد اسلامي واحد ساري - گروه روان شناسي , ميرزائيان ، بهرام دانشگاه آزاد اسلامي واحد ساري - گروه روان شناسي , پرهون ، هادي دانشگاه رازي - گروه روان شناسي , پرهون ، كمال دانشگاه خوارزمي
كليدواژه :
شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي , اختلال افسردگي با علائم ناكافي , كيفيت زندگي , فعالسازي رفتاري , تنظيم شناختي هيجان.
چكيده فارسي :
مقدمه: اختلال دوره افسردگي با علائم ناكافي يكي از مهمترين پيش بيني كننده هاي اختلال افسردگي اساسي است؛ ازاينرو، پژوهش حاضر باهدف تاثير شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي بركيفيت زندگي، فعال سازي رفتاري و تنظيم شناختي هيجان زنان داراي اختلال افسردگي با علائم ناكافي انجام شد. روش كار: پژوهش حاضر در قالب يك طرح نيمه آزمايشي پيش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پيگيري انجام شد. از بين زنان داراي اختلال افسردگي با علائم ناكافي مراجعهكننده به كلينيكهاي رواندرماني شهرستان بابلسر با استفاده از روش نمونه گيري دردسترس32 نفر انتخاب و به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش و گواه تخصيص يافتند. گروه آزمايش 8 جلسه مداخله شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي دريافت كردند، اين در حالي بود كه گروه گاه مداخله خاصي دريافت نكرد. مقياس كيفيت زندگي سازمان جهاني بهداشت، مقياس فعالسازي رفتاري براي افسردگي (كانتر و همكاران، 2007) و پرسشنامه راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان (گارنفسكي و كراجي، 2007) در مراحل پيش آزمون، پس آزمون و پيگيري 45 روزه براي دو گروه اجرا و يافته هاي به دست آمده با استفاده از آزمون تحليل واريانس آميخته درون- بين گروهي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافتهها: يافتهها نشان داد كه بين دو گروه آزمايش و كنترل در مؤلفههاي كيفيت زندگي، فعالسازي رفتاري و تنظيم شناختي هيجان، در مرحله پسآزمون و پيگيري تفاوت معناداري وجود دارد، بدين معنا كه گروه آزمايش كه مداخله شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي دريافت كردند در مرحله پسآزمون در مولفه هاي كيفت زندگي، فعال سازي رفتاري و راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان نسبت به گروه گواه وضعيت بهتري داشتند و تغييرات ايجاد شده در مرحله پيگيري نيز پايدار بوده است. نتيجهگيري: نتايج پژوهش حاضر حاكي از تاثير مثبت شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي بر مؤلفههاي كيفيت زندگي، فعالسازي رفتاري و تنظيم شناختي هيجان زنان داراي اختلال افسردگي با علائم ناكافي بود. ازاينرو، توجه به يافته هاي به دست آمده مي تواند در جهت پيشگيري از تبديل اين بيماري به اختلال مزمن افسردگي اساسي مورد توجه تيم سلامت روان اين افراد قرار گيرد.
عنوان نشريه :
پژوهش پرستاري
عنوان نشريه :
پژوهش پرستاري