عنوان مقاله :
بينامتنيت و مسئله زبان دين
پديد آورندگان :
اكبرپوركياسري ، فاطمه دانشگاه خوارزمي , غياثوند ، مهدي دانشگاه خوارزمي - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه فلسفه
كليدواژه :
ژوليا كريستوا , پساساختارگرايي , بينامتنيت , سوژه , معنا , زبان دين
چكيده فارسي :
مسئلهي اصلي مقالهي پيش رو اين است كه آيا نظريهي بينامتنيت- در شكل و روايت كلاسيكاش، يعني آنچنان كه ژوليا كريستوا، واضع لفظ بينامتنيت، آن را روايت و صورتبندي كرده است- ميتواند در حكم يك روش براي فهم معناي زبان و متون ديني به كار آيد؟ و اينكه با بهكارگيري بينامتنيت ميتوان به يك معناي واحد، كامل و نهايي رسيد؟ و به فرض حصول معنا، وضعيت عينيت فهم زبان دين و متون ديني چگونه خواهد بود؟ ضمناً به اين پرسش نيز پاسخ دادهايم كه با تأكيد بر ويژگي بينامتني متون، همچون پويايي و فرآوري مداوم متون، در جريان بينامتنيت، معناي متن ميتواند همان مقصود نويسندهي متن باشد؟ كريستوا بر دو مؤلفه سوژه و زبان در كنار ساختار، براي حصول معنا تأكيد دارد با تكيهبر اين دو مؤلفهي مهم كريستوايي كه اساس شكلگيري بينامتنيت را تشكيل ميدهد بحث در دو محور بررسي ميشود.1. با در نظر گرفتن اين نكته كه معنا حاصل همكاري و پيوند زبان و سوژه است، عينيت فهم معناي گزارههاي ديني و اساساً زبان دين در دو شكل مكتوب و گفتاري آن به چه نحو خواهد بود؟2. بينامتنيت امكان روشي براي فهم معناي زبان دين را فراهم خواهد كرد؟ كه درنتيجه درخواهيم يافت كاربست بينامتنيت در وادي زبان دين بهموجب پويايي زبان و سوژهي سخنگو كريستوايي امكان حصول يك معناي واحد را نخواهد داشت و با توجه به اين نتيجه عينيت فهم معناي زبان ديني فرضيهاي نادرست است و بينامتنيت در قامت يك روش براي حصول معنا به كار نخواهد آمد.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي مابعدالطبيعي
عنوان نشريه :
پژوهش هاي مابعدالطبيعي