شماره ركورد :
1324071
عنوان مقاله :
تفسير ژان وال از آگاهي ناخوشنود در انديشه هگل
پديد آورندگان :
علي بابا اوقلي ، وحيد دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي , اكوان ، محمد دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - گروه فلسفه
از صفحه :
361
تا صفحه :
384
كليدواژه :
پديدارشناسي , خودآگاهي , آگاهي ناخشنود , فلسفه هگل
چكيده فارسي :
پديدارشناسي براي هگل، ايده‌اي است كه در كتاب پديدارشناسي روح تعين يافته است. وي در اين كتاب كه پيش درآمدي بر كل دستگاه فلسفي او بود، از يك‌سو روح را ‌تنها حقيقت حاكم برجهان دانست كه فرا گردهاي شناخت جهان در آن تجلي پيدا مي‌كند و از سوي ديگر فهم آدمي را از حوزه تجربه روزانه فراتر برد و در سطح لايه‌هاي عميق‌تر دانش فلسفي تفسير كرد. براين اساس حتي مي‌توان گفت حاكميت روح برجهان نيز به‌نوعي به دانش فلسفي و فرا گرد شناخت مبتني بر تجربه دروني آدمي استوار است. اين مطالعه باهدف تبيين چيستي و چگونگي آگاهي ناخشنود در فلسفۀ هگل انجام شده است. در اين راستا ابتدا پديدارشناسي هگل و چگونگي ارتقاء آگاهي در روح از منظر او بررسي گرديده و سپس مفهوم آگاهي ناخشنود بيان شده است و در ادامه ديدگاه ژان وال در مورد آگاهي ناخشنود هگل مطرح، و در نهايت دلايل اهميت ديدگاه او نيز تفسير گرديده است. به طور كلي يافته هاي پژوهش نشان مي دهد كه هگل را نمي توان به راحتي ذهن گرا يا عين گرا به معناي خام كلمه دانست. مفهوم هگلي در عين اينكه كلي است، واقعيت را به صورتي منفي در دل خود دارد. اساساً به همين دليل آگاهي در فلسفۀ هگل يك آگاهي ناخشنود است. آگاهي از آنجا كه امر منفي پيوسته بر نهادهايش را مي آشوبد، هيچگاه نمي تواند آرام و قرار گيرد و پيوسته از منزلي به منزل ديگر در سفر است و اگر چنين واقعيتي منفي در دل آگاهي نبود، ديگر روند پديدارشناسي و حركت آن دليلي نداشت. در پديدارشناسي هگل، آگاهي ناخشنود مرحله اي از تكامل آزادي خودآگاهي است كه از پي صحنۀ ارباب و برده، رواقي و شكاك مي آيد. اين مراحل خودآگاهي را بامي نماياند كه به صورت فزاينده اي از خويش به مثابۀ امر منفي باخبر است.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي مابعدالطبيعي
عنوان نشريه :
پژوهش هاي مابعدالطبيعي
لينک به اين مدرک :
بازگشت