شماره ركورد :
1324074
عنوان مقاله :
نگاهي به ريشه هاي فلسفه هاي معاصر
پديد آورندگان :
اصغري ، محمد دانشگاه تبريز - گروه فلسفه
از صفحه :
417
تا صفحه :
434
كليدواژه :
فلسفه هاي معاصر , كثرت و تفاوت , كانت , هگل , نيچه
چكيده فارسي :
در اين مقاله سعي داريم نشان دهيم كه فلسفه هاي معاصر و جريان هاي فلسفي اصلي آن ريشه در انديشه هاي فيلسوفان شاخص مدرن دارد و نفوذ اين فيلسوفان كماكان با فراز و نشيب هايي هنوز در قرن حاضر نيز قابل فهم است هرچند نقدهاي كوبنده اي به فلسفه هاي مدرن از جانب فيلسوفان معاصر صورت گرفته است. در اين نوشته به نقش انديشه هاي فلسفي كانت، هگل، نيچه، ماركس، داروين در تكوين فلسفه هاي معاصر مثل پساختارگرايي، اگزيستانسياليسم، پديدارشناسي و پراگماتيسم آمريكايي به طور خلاصه اشاره مي كنيم. فهم مباني فلسفي فلسفه هاي معاصر مستقيماً در ارتباط با مباني فلسفي فيلسوفان مذكور قابل فهم است. مي توانيم در سه محور نقش اين فيلسوفان در فلسفه هاي معاصر را ارزيابي كنيم. نخست مي توان به جنبه هاي تاريخ گرايانه تفكر اين فيلسوفان و استقبال معاصرين از چنين نگرشي اشاره كرد. تقريباً اكثر فيلسوفان تأثيرگذار بر فلسفه معاصر در اين نوشتار در فلسفه هاي به نقش زمان و تاريخ اشاره كرده اند و در اين ميان هگل به عنوان شاخص ترين فيلسوف تاريخ گرا فضايي براي تفكر تاريخ گرايي در روزگار ما گشوده است. دوم اين كه اين فيلسوفان بانفوذ مدرن مورد بحث در اين نوشتار به سلطۀ مطلق عقل بر زندگي و جهان با ديده ترديد نگريستند و اين نگرش سلبي به عقل زمينه را براي كثرت و تفاوت در فلسفه هاي معاصر فراهم نمود و دلوز و ليوتار مصداق روشني از اين امر هستند. سوم اينكه با وجود نقدهاي كوبندۀ پساختارگراياني مثل دلوز و دريدا به ديالكتيك هگلي، هنوز هم فلسفه هاي معاصر تفكر ديالكتيكي را در كسوتي غيرهگل تداوم مي بخشند.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي مابعدالطبيعي
عنوان نشريه :
پژوهش هاي مابعدالطبيعي
لينک به اين مدرک :
بازگشت