عنوان مقاله :
نقد روش شناسانه مطالعات شهري با تأكيد بر فلسفه رئاليسم انتقادي
پديد آورندگان :
مشكيني ، ابوالفضل دانشگاه تربيت مدرس , زنگانه ، ابوالفضل دانشگاه خوارزمي , اميرحاجلو ، الهام دانشگاه خوارزمي
كليدواژه :
رئاليسم انتقادي , روي بسكار , نظريه برنامهريزي , مطالعات شهري و منطقهاي , نظريه و عمل
چكيده فارسي :
اهميت نقش نظريه اجتماعي بهخوبي خود را در بحثهاي پيرامون نظريه هاي شهري و منطقهاي نشان ميدهد. چراكه نميوان شهر را مستقل از مفهوم جامعه تجسم كرد و نميتوان از منظر رئاليستي نظريه شهر را از نظريه جامعه جدا كرد. رابطه تنگاتنگ بين نظريه و عمل در فرايند برنامهريزي شهري، نقش مهمي دارد. امروزه رئاليسم انتقادي بهعنوان يك رويكرد بينرشتهاي بهويژه در حوزه مطالعات شهري و منطقهاي تفاوتهاي مثبت و معنادار ايجاد كرده است. روششناسي انتقادي اين مقاله متأثر از روي بسكار و اندرو ساير بهشدت اثبات گرايي و عقلگرايي انتقادي را مورد نقد قرار مي دهد. با ارجاع به فلسفه علم روي بسكار مي توان گفت كه كار علم جستن و يافتن، يا به بياني كشف ساختارها و سازوكارهاي اصلي در پديدههاي مورد پژوهش است كه به نحوي قانونمند عمل مي كنند. در اين مقاله، رئاليسم انتقادي روي بسكار كه با مواضع معرفتشناختي رويكردهاي غالب و سنتي ازجمله اثبات گرايي ناسازگار است بهعنوان رويكردي براي برونرفت از شكاف نظريه و عمل در مطالعات شهري و منطقهاي معرفي مي گردد. ازآنجاكه رئاليسم انتقادي هم ساختارها و محدوديتهاي محيطي و هم تصميم گيران و نيروهاي تأثيرگذار در شهر را باهم موردتوجه قرار ميدهد بهعنوان يك رويكرد ديالكتيكي وكلنگر جهت بررسي روابط بين سازمان فضايي اجتماعي شهر و كارگزاران آن، ميتواند مناسب باشد و با ساماندهي «نظريه برنامهريزي» ارزيابي كيفي از گزينهها و راهحلهاي موجود ارائه دهد. مطابق با شناختشناسي رئاليسم انتقادي، نظريهها با ميانجيگري شرايط زماني و مكاني درك ميشوند و مطالعات شهري و منطقهاي به سمت نظريههايي سوق داده ميشود كه جنبه هنجاري و ارزشي بيشتري داشته و دوگانگي جوهري و فرايندي را در هم ادغام ميكنند.