عنوان مقاله :
بينانشانه شناسي ابرپيرنگ مرگ - زندگي در اسطوره يمه/ جم با رمانهاي معاصر فارسي (با تكيه بر رمانهاي ملكوت، نوشدارو، حيراني، فال خون، كليدر و سالمرگي)
پديد آورندگان :
زماني ، فاطمه دانشگاه كوثر بجنورد - دانشكدۀ علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي , درپر ، مريم دانشگاه كوثر بجنورد - دانشكدۀ علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
مربع معنايي , نظام حسي ـ ادراكي , نظام شوشي , روابط بينامتني , اسطورۀ يمه , جم , رمان معاصر
چكيده فارسي :
بنمايههاي اسطورهاي بهصورت ابرپيرنگ در ساختار داستانهاي مدرن، بهويژه رمان، راه يافته است. «جاودانگي» (تقابل مرگ ـ زندگي) يكي از برجستهترين بنمايههاي اسطورهاي حيات بشري است كه در اساطير هندي و ايراني، داستان يمه/ جم برپايۀ اين بنمايه اسطورهاي شكل گرفته است. از منظر نشانهشناسي ساختاري، روايت يمه/ جم براساس مربع معناشناسي «مرگ»، «زندگي»، «نه ـ مرگ» و «نه ـ زندگي» ساخته شده است. فرضيۀ پژوهش عبارت است از: ابرپيرنگ مرگ ـ زندگي در رمانهاي معاصر فارسي برپايه روابط بينامتني آنها با اسطورۀ يمه/ جم نظام يافته است. در اين پژوهش، ابتدا براساس رويكرد معناشناسي ساختاري گِرمس، مربع معنايي مرگ ـ زندگي در هريك از رمانهاي مورد بررسي ارائه گرديد و سپس روابط بينامتني آن با اسطوره يمه/ جم برمبناي نظريههاي بينامتنيت واكاوي شد. نتيجۀ مطالعه نشان داد با توجه به دو روايت هندي و ايراني از اسطوره يمه/ جم، دو نوع رويارويي با مرگ را ميتوان شناسايي كرد كه اين كلانروايت اسطورهاي ــ رويارويي دوگانه با مرگ ــ در كنش شخصيتهاي رمانهاي معاصر فارسي نيز مشاهده ميشود. ازاينرو برخي شخصيتهاي رمانهايي همچون سووشون، حيراني و سالمرگي مانند يمه با كنش تسليم و پذيرش مرگ در نظام حسي ـ ادراكي به زندگي جاودانه دست مييابند؛ همچنين برخي ديگر از شخصيتهاي رمان ملكوت، فال خون و كليدر همانند جم با كنشي ضدمرگ، براي رسيدن به حيات ابدي ميكوشند، ولي درنهايت در نظام شوشي، مقهور مرگ ميشوند.
عنوان نشريه :
روايت شناسي
عنوان نشريه :
روايت شناسي