نقش انگارۀ روان شناختي بريدگي و گسست در شكل گيري مشكلات نخستين شخصيت رمان «بريد الليل»

بريد الليل روايت جامه بركشيدن از نشخوارهاي فكري كاراكترهايي است كه شرايط نابسامان اجتماعي و فرهنگي محيط پيراموني شان، زمينه ساز پديدآيي روان پريشي هاي متعددي در آن ها گشته است. دقت و نكته سنجي فراوان نويسندۀ رمان، هدي بركات، در پرداخت افكار شخصيت ها و نيز كنش هاي فردي و بين فردي آن ها، ضرورت انجام پژوهشي با رويكرد روان شناسي را آشكار مي كند. در پژوهش پيش‌رو كه به شيوۀ تحليل محتوا نگاشته شده است، بر آنيم تا با رويكردي اين‌چنيني، از مجموعه عوامل دخيل در شكل گيري حوزه طرح وارۀ طرد و بريدگي در وجود نخستين شخصـيت پرداخته‌شده در اين رمان پرده برداشـته و طرح واره هاي شكل گرفته در ذهن او و سبك هاي مقابله اي به كار گرفته‌شده براي رويارويي با اين طرح واره ها را بررسي كنيم و مشكلاتي كه از برخورد اين طرح واره ها و سبك هاي مقابله اي رخ نموده را تحليل و واكاوي نماييم. نتايج پژوهش حاكي از آن است كه: نويسندۀ رمان براي به تصوير كشيدن نحوۀ پديدآيي حوزۀ طرح وارۀ طرد و بريدگي، سوژۀ مناسبي را برگزيده است، شخصيتي با عواطف و احساسات سركوب‌شده كه در كودكي رهاشده و در تنهايي به گذران زندگي پرداخته است. اين شرايط سبب شده كه طرح وارۀ رهاشدگي بيشترين بخش از فضاي ذهني او را اشغال كند. الگوبرداري از رفتار مادر نيز، او را ترغيب كرده كه جهت مقابله با طرح واره هايش، بيشتر از سبك مقابله اي جبران افراطي بهره بجويد. مجموعۀ اين طرح واره ها و سبك هاي مقابله اي، منجر به بروز مشكلاتي در حيطه هاي شناختي، عاطفي و بين فردي وي شده است.