عنوان مقاله :
پايش تاريخي در ارزيابي اصالت آرايههاي معماري مدرسۀ ركنيۀ يزد با نگاهي به اصول حفظ ميراث جهاني
پديد آورندگان :
اصفهاني پور هنزائي ، فائزه دانشگاه هنر اصفهان - دانشكده حفاظت و مرمت , كريمي ، اميرحسين دانشگاه هنر اصفهان - دانشكده حفاظت و مرمت
كليدواژه :
پايش تاريخي , اصالت , آرايههاي معماري , مدرسۀ ركنيه , ميراث جهاني , آل مظفر
چكيده فارسي :
با ثبت جهاني بافت تاريخي شهر يزد در سال 1396ش/ 2017م و تأكيد بيشتر بر حفاظت از بناهاي تاريخي در قالب بافت شهري يزد، تلاش براي انجام گونههاي مختلف پايش، با هدف صيانت از اصالت آثار تاريخي فراهم شد. پژوهش حاضر كه رويكردي كيفي و تفسيرگرا دارد، در جستوجوي نقش پايش تاريخي بهعنوان روشي براي ارزيابي اصالت آرايههاي معماري مدرسۀ ركنيه بهعنوان يكي از مهمترين تكبناهاي اين بافت است. مستندسازي سابقهاي از مداخلات بر پايۀ اصول حفظ ميراث جهاني و در عين حال دستيابي به پيشينهاي از عوامل آسيبرسان به بنا در خلال اين پژوهش انجامشده است. ازاينرو تحقيق حاضر پس از تبيين مفهوم پايش تاريخي، به ارائۀ اسناد موجود دربارۀ آسيبها و مداخلات مدرسۀ ركنيه و همچنين تجزيه و تحليل محتوايي اسناد براي شناخت نقاط بحراني آسيبها و در نهايت دستيابي به دورهبندي مرمت آرايههاي معماري و ارزيابي اصالت آن ميپردازد. بر طبق اسناد، مهمترين آسيبهاي واردشده به مدرسۀ ركنيه شامل تركها و آسيبهاي سازهاي ناشي از حفر چاهها در حريم بنا و رطوبت ناشي از آن و نيز فعاليت موريانه در داخل بنا بوده است. در خارج بنا تخريب ايوان، مداخلات و تصرفهاي سازهاي قديمي و نيز ريختگي كاشيهاي گنبد بهخصوص در بدنۀ غربي در اثر عوامل طبيعي، آسيبهاي مستمر در بنا هستند. اين عوامل آسيب در برنامهريزي آينده بايد از نظر ميزان فعاليت، مورد سنجش قرار گيرند. در باب ارزيابي اصالت، نتايج بهدستآمده منجر به قابل تفكيك شدن بخشهاي اصيل و بخشهاي غيراصيل ولي ارزشمند در اين بنا شده است. پوستۀ داخلي گنبدخانه، ديوار اسپر ايوان و كتيبۀ كاشيكاري ساقۀ گنبد در بخش بيروني بنا كاملاً اصيل و مربوط به دورۀ آلمظفر است. نقش و اجزاي مادي ايوان و نماي آن، همچنين كاشيكاريهاي گنبد كه مجدداً اجرا شده، از آثار مداخلاتي پنجاه سال گذشته است. بازسازي و تكميل اين بخشها با تكيه بر شناخت سبكي مرمتگران و التفات به نقوش كاشيكاريهاي قديمي موجود در مدرسۀ شهابالدين قاسم طراز، مدرسۀ شمسيه و مسجدجامع يزد انجام گرفته است. هدف اينگونه مداخلات، تكميل موجوديت كالبدي و كاربردي بنا در عين تلاش براي خوانايي بهتر اثر بوده است. بخشهاي بازسازي و نوسازيشده اگرچه از لحاظ مداخلات مباني نظري مورد توجه بوده ولي جنبه تاريخي و باستانشناسي نداشته و قابل استناد بهعنوان سبك آلمظفر يزد نيست. پيرو نتايج بهدستآمده برنامهريزي براي حفظ و نگهداري اين دو بخش نيز ميبايست از همديگر تفكيك شده و بهطور كاملاً واضح و شفاف با تصميمگيريهاي جداگانه انجام گيرد.
عنوان نشريه :
مطالعات معماري ايران
عنوان نشريه :
مطالعات معماري ايران