تاثير تمرين تناوبي شديد همراه با مكمل خرفه بر گيرنده‌هاي LXα و PPARγ كبدي در موش‌هاي صحرايي مبتلا به كبد چرب غيرالكلي

مقدمه: اصلاح سبك زندگي از طريق تغيير رژيم غذايي به‌ همراه تمرين ‌ورزشي رويكرد اصلي در درمان كبد چرب ‌غيرالكلي است. هدف از اين پژوهش بررسي تأثير تمرين تناوبي شديد همراه با مصرف مكمل خرفه بر گيرنده X كبدي ‌آلفا (LXRα) و گيرنده گاما فعال‌كننده تكثير پروكسي زوم (PPARγ) در كبد موش‌هاي ‌صحرايي مبتلا به كبد چرب‌ غيرالكلي بود. مواد و روش ها: در اين مطالعه تجربي، 30 سرموش ‌صحرايي نر از نژاد ويستار؛ با دامنه وزني 185-160 گرم، به دو گروه اصلي بيمار (25=n) و شاهد سالم (5=n) تقسيم شدند. كبد چرب‌ غيرالكلي با 12 هفته رژيم غذايي پرچرب القاء شد. پنج موش براي تاييد ابتلا قرباني شدند و مابقي موش‌ها به چهار زيرگروه پنج تايي شامل شاهد كبد چرب، مكمل خرفه، تمرين و تمرين+مكمل خرفه تقسيم شدند. مكمل ياري با خرفه شامل دريافت روزانه 400 ميلي‌گرم بر ‌كيلوگرم وزن بدن پودر حل شده خرفه بود. تمرين تناوبي شديد شامل 5 جلسه در هفته دويدن با شدت ۹۰ درصد سرعت‌ بيشينه به مدت 8 هفته بود. در پايان، مقادير LXRα و PPARγ بافت كبد اندازه‌گيري شد. يافته ها: مقادير LXRα در گروه هاي تمرين+مكمل (0/002=p، اندازه اثر=0/63)، تمرين (0/017=p، اندازه اثر=0/43) و مكمل (0/009=p، اندازه اثر=0/44) در مقايسه با گروه شاهد كبدچرب به‌طور معناداري پايين‌تر بود. مقادير LXRα در گروه تمرين+مكمل به‌طور معناداري نسبت به گروه تمرين (0/030=p) و گروه مكمل (0/030=p) پايين‌تر بود. مقادير PPARγ در گروه هاي تمرين+مكمل (0/002=p، اندازه اثر=0/83)، تمرين (0/030=p، اندازه اثر=0/60) و مكمل (0/004=p، اندازه اثر=0/71) نسبت به گروه شاهد كبد چرب به‌طور معناداري پايين‌تر بود. مقادير PPARγ در گروه تمرين+مكمل به‌طور معناداري (0/030=p) نسبت به گروه تمرين پايين‌تر بود. نتيجه گيري:  تمرين ورزشي تناوبي شديد به همراه مصرف مكمل خرفه ممكن است از طريق كاهش LXRα و PPARγ كبدي و بهبود تنظيم مسيرهاي توليد چربي در كبد، در درمان بيماري كبد چرب غير الكلي موثر باشد.