شماره ركورد :
1326742
عنوان مقاله :
مقايسه و تحليل جهان‌بيني شاعران مشروطه بر مبناي طبقۀ اجتماعي آنها
پديد آورندگان :
اسدي ، فهيمه دانشگاه آزاد اسلامي واحد دورود - گروه زبان و ادبيات فارسي
از صفحه :
41
تا صفحه :
63
كليدواژه :
طبقه اجتماعي , جهان‌بيني , آرمان , شاعران مشروطه
چكيده فارسي :
اجتماع در پيدايش اثر هنري و ادبي صاحب نقش است؛ بررسي‌هاي جامعه‌شناسانۀ ادبيات، روش‌هاي گوناگون دارد. لوسين گلدمن، صاحب نظريۀ ساختارگرايي تكويني، معتقد است كه طبقۀ اجتماعي آفرينندۀ اثر، بر جهان‎بيني او تأثير مي‎گذارد و جهان‎بيني، تعيين كنندۀ ساختار اثر است. در پژوهش پيش‌رو، جهان‎بيني بهار، ايرج‎ميرزا، عارف‌قزويني و فرخي‎يزدي، بر اين مبنا تحليل شده و رابطۀ جهان‎بيني اين شاعران، با ساخت و كاربرد واحد ساختار؛ يعني تركيب اضافه‌اي كه مضاف آن واژۀ مُشت است، تحليل گرديده است. مُشت روزگار، مُشت محكم ايران، مُشت چكش‎مانند، مُشت معارف، مُشت جماعت و مُشت زر تركيباتي است كه اين شاعران ساخته‌اند. هر شاعر، مشت (مجازاً قدرت) را متعلق به امري مي‌داند كه در جهان‌بيني او اهميت دارد؛ جهان‌بيني شاعري كه «مشتِ روزگار» را مي‌سازد، با جهان‌بيني شاعري كه «مشت معارف» را ساخته است، يكسان نيست. عارف قزويني، داراي آرمان‎هاي بزرگ براي ايران و ملت است و راه رسيدن به آن ‌را علوم طبيعي و حاكميت ملي مي‎داند و لذا مشت محكم ايران و مشت معارف را مي‎سازد. ايرج‎ميرزا شاهزاده‎اي مرفه است و نهايت ارادۀ او حفظ ساختار موجود است، بنابراين بي‎آرمان است و بر قدرت اقتصاد واقف است و مشت زر را به كار مي‎برد. اما فرخي‎يزدي با اينكه سعي دارد جانب عناصر نو را بگيرد، جهان‌بيني او التقاطي از عناصر سنتي و نو باقي مي‏ماند و بيشتر جاذبه‌هاي سوسياليست در جهان‎بيني او حضور دارد و چنين است كه مشت چكش‎مانند را مي‎سازد. گسستي كه در بخش‌هاي مختلف به نظر مي‌رسد ناشي از تفاوت جهان‌بيني‌هاي شاعران است.
عنوان نشريه :
پژوهش زبان و ادبيات فارسي
عنوان نشريه :
پژوهش زبان و ادبيات فارسي
لينک به اين مدرک :
بازگشت