سيستم هوش مصنوعي فازي در انتخاب سبك راهبرد‌‌‌هاي مادري در كسب‌و‌كار

نقش ‌شركت‌هاي مادر يكي از ضرورت‌‌‌هاي مهم در پژوهش‌هاي مربوط به مديريت راهبرد تبديل شده است. نحوه تدوين راهبرد‌هاي مادري و استفاده از روش‌هاي نوين علمي تحليل داده از مهم‌ترين خلاهاي پژوهشي در‌اين حوزه است. مساله اصلي در‌اين پژوهش اين است، چه متغيرهايي در انتخاب سبك راهبرد‌‌هاي مادري موثر است و چگونه مي‌توان با طراحي يك مدل خبره تصميم‌گيري، نوع سبك راهبرد مادري را انتخاب نمود. در اين پژوهش با بررسي پژوهش‌هاي پيشين، متغير‌هاي تاثيرگذار شناسايي و‌‌با استفاده از روش تصميم‌گيري دلفي فازي پايش و با بهره‌گيري از سيستم خبره فازي، مدل‌سازي شد. خبرگان از ‌شركت‌هاي مادر در حوزه گاز انتخاب و 27 شركت مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج پژوهش نشان داد، متغيرهاي سطح ارزش‌آفريني، عملكرد سازماني، دوره عمر، توان رقابتي و فرهنگ سازماني بيشترين تاثير را در انتخاب سبك راهبرد‌هاي مادري دارند. بر اساس خروجي مدل بيشترين فراواني داده‌ها مربوط به انتخاب سطح كنترل راهبرد و راهبرد كنترل عملياتي است. لذا انتخاب اين دو راهبرد با توجه به ماهيت ‌شركت‌هاي مورد مطالعه در اولويت تصميم‌گيري است.