برابري و تفاوت و امكان هم‌زيستي مسالمت‌‌آميز: نقد كتاب برابري و تفاوت: آيا مي‌توانيم باهم زندگي كنيم؟

در جامعه‌‌اي جهاني كه مسائل آن بر تمام جنبه‌‌هاي زندگي خصوصي و عمومي سايه افكنده است، با گسترش فرايندهاي عام‌‌گرايانه و خاص‌‌گرايانه مواجهيم. ازيك‌‌سو، شاهد عام‌گرايي و همگني روزافزون هستيم و ازسوي‌‌‌ديگر، گروه‌‌هاي هويت‌‌پايه در قالب انجمن‌‌ها، فرقه‌‌ها، نحله‌‌ها، و اشكال مختلف ملي‌گرايي و احساس تعلق مذهبي، فرهنگي، قومي، و سياسي شكل گرفته‌‌اند. ارائة پاسخي شايسته براي مواجهه با چنين وضعيتي زماني بيش‌تر اهميت مي‌‌يابد كه چند پاره‌شدن تجارب، سياليت و تغيير مداوم، اهميت‌‌يابي سازمان‌‌هاي كلان مالي و فناورانه و رسانه‌‌اي به‌جاي نهادها، پايان عصر نظم و آغاز عصر تغيير، و سربرآوردن جامعة بيم را مشاهده مي‌كنيم. به‌تأثيراز چنين وضعيتي، پاسخ‌‌هايي براي پرسش «چگونه مي‌‌توان با يك‌ديگر زندگي و تعامل كرد؟» در قالب احياي شيوه‌‌هاي خاص گذشته، خلق جهاني فارغ از محدوديت‌‌هاي زماني و مكاني، حفظ تفاوت‌‌ها و توسل به نوعي دموكراسي رويه‌‌اي با هدف پذيرش قواعد بازي، و تضمين احترام به آزادي‌‌هاي فردي و جمعي و نهادينه‌‌سازي رواداري ارائه شده است. مبدأ كتاب سوژة شخصي است و راهي را كه طي مي‌‌كند ارتباط ميان‌‌فرهنگي و مقصدش دموكراسي است. نقد شكلي، مفهومي‌ ـ نظري، و بنيان ‌‌روش‌‌شناختي اين اثر در مقالۀ حاضر موردبحث قرار خواهد گرفت. هدف اصلي اين مقاله معرفي، نقد، و ارزيابي كتاب برابري و تفاوت: آيا مي‌توانيم باهم زندگي كنيم؟ و محوريت ايدۀ مناظرة فكري و درانداختن كنشي متعلمانه براي ورود به فضاي انتقادي ‌ـ مناظره‌‌اي درمورد آثار پايه و بنيادني و اميد به كندوكاوهايي براي ايده‌پردازي‌هاي بعدي است.