شماره ركورد :
1327780
عنوان مقاله :
خوانشي فلسفي از مرگ‌‌آگاهي در رمان كليدر (با تاكيد بر هستي و زمان مارتين هايدگر)
پديد آورندگان :
والامهر ، پروانه دانشگاه سمنان - دانشكده علوم انساني , سنايي ، علي دانشگاه سمنان - دانشكده علوم انساني - گروه اديان و عرفان
از صفحه :
101
تا صفحه :
120
كليدواژه :
مرگ‌‌آگاهي , محمود دولت‌‌آبادي , كليدر , مارتين هايدگر , هستي و زمان
چكيده فارسي :
مقاله حاضر، قرائتي است فلسفي از مرگ‌آگاهي در رمان كليدر، اثر دولت‌آبادي بر اساس نظام فكري هايدگر، فيلسوف قرن بيستم، در كتاب هستي و زمان. در اين جستار، ابتدا دربارۀ خوانش فلسفي از يك اثر ادبي سخن گفته‌ايم، سپس با تشريح هستي‌شناسي هايدگر، به مرگ‌‌انديشي در نگاه او و رابطۀ انسان با هستي و مرگ سخن گفته‌ايم. آنگاه با بيان مرگ‌انديشي در كليدر، خوانشي برپايۀ فلسفۀ هايدگر از اين رمان به دست داده‌ايم. هايدگر، انسان و جهان را لازم و ملزوم يكديگر مي‌داند و معتقد است كه دازاين در جهان تنها نيست و حضور ديگران، شخصيت دازاين را معنادار مي‌كند. انساني كه تحت سلطۀ ديگران قرار دارد، نااصيل است؛ اما  مرگ‌آگاهي، به دازاين، اصالت مي‌دهد. هايدگر، اصالت را معنادار مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داند و انديشۀ مرگ را نيرويي براي گسست از روزمرگي و معناداري زندگي به شمار مي‌آورد. انتخاب آزادانه، تابع ديگران نبودن، سرگرم روزمره نشدن و معنا دادن به زندگي، پيامدهايي است كه هايدگر به آن  مي‌پردازد؛ و مي‌‌توان از اين زاوايا، به كليدر، نگاه كرد. دولت‌‌آبادي، به موضوع مرگ توجه داشته و آن را مورد بررسي قرار داده‌‌‌‌است. در كليدر، مرگ از درون‌‌مايه‌‌هاي اصلي است. دولت‌آبادي، مرگ و زندگي را همزاد هم مي‌داند و مرگ‌‌آگاهي را باعث غنيمت شمردن دنيا، هدفمندي زندگي و دستيابي به كمال مي‌داند. او، مرگ‌‌آگاهي را مختص انسان اصيل مي‌داند و قهرمانان كليدر، به استقبال مرگ مي‌روند. دولت‌آبادي، ماهيت مرگ را اضطراب‌آور مي‌داند و كليدريان براي فرار از اضطراب مرگ، به زندگي و عشق روي مي‌آورند.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه نقد ادبي و بلاغت
عنوان نشريه :
پژوهشنامه نقد ادبي و بلاغت
لينک به اين مدرک :
بازگشت