عنوان مقاله :
تولّد دوباره در قصّههاي «اصحاب كهف»، «يونس» و «ديدار خضر و موسي» در كشف الأسرار، با تكيه بر مكتب ادبي سمبوليسم
پديد آورندگان :
امامي ، صابر دانشگاه هنر - گروه زبان و ادبيّات فارسي
كليدواژه :
سمبوليسم , سمبوليسم فرارونده , سمبُل (نماد) , ايدهنگاري , اصحاب كهف , يونس , موسي و خضر
چكيده فارسي :
در اين مقاله با تعريف مكتب سمبوليسم، سمبوليسم فرارونده كه در آن تصاوير عيني، نمادهايي از انديشهها و احساسهاي آرماني و جهانشناختي است و دنياي معنا و مادّه را به هم ميپيوندد، كاويده شده است. آنگاه مفاهيم استقلال متن، توجّه به مخاطب و خودارجاعي كه از ويژگيهاي اساسي مكتب سمبوليسم است، در قرآن و مكتب سمبوليسم بيان ميشود. نويسنده با پژوهش و بازخواني مفهوم تولّد دوباره، بهعنوان پايان مرحلهاي از حيات و آغاز مرحلهاي ديگر (به تعبيري مردن در انتهاي يك مرحله و سر برآوردن از ابتداي مرحلۀ ديگر، پايان و آغاز سلسهوار حيات در شكلهاي متفاوت، دستشستن از مرحلۀ نازل هستي و دستيابي به مرحلۀ عالي آن) در سه قصّۀ «اصحاب كهف»، «يونس» و «ديدار موسي و خضر» از متن كشف الأسرار ميبدي، تلاش كرده است به اين پرسش پاسخ بدهد كه اين قصّهها چگونه درصدد بيان معناي تولّد دوباره هستند؟ نويسنده با اتّكا به روش توصيفي- تحليلي، بيآنكه قصد مقايسۀ كلام خداوند با آثار هنري كلامي بشري داشته باشد، كوشيده است با بررسي نمادهاي موجود در اين سه قصّه (همچون غار، آب ، ماهي، نهنگ و ...) و عددهايي مانند سه، چهار، هفت و نه، و نيز ساختمان نمايشي سه قصّه، پنجرههاي تازهاي به معناهاي موجود در قصّههاي اصحاب كهف، يونس، و خضر و موسي بگشايد. اينگونه معناي تولّد دوباره در ماجراي زندهشدن ياران كهف بعد از 309 سال و زنده بيرونآمدن يونس از شكم ماهي، و ديدار خضر و موسي در التقاي آب و خاك، از منظر سمبوليسم فرارونده باز يابي شده است.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه نقد ادبي و بلاغت
عنوان نشريه :
پژوهشنامه نقد ادبي و بلاغت