بررسي ميداني الگوي حكمراني شفاف مبتني بر آموزه‌هاي نهج‌البلاغه

پژوهش حاضر به بررسي ميداني الگوي حكمراني شفاف مبتني بر آموزه‌هاي نهج‌البلاغه پرداخته است. روش انجام اين پژوهش از حيث هدف، كاربردي و از حيث نحوه گردآوري داده‌ها جزء پژوهش‌هاي توصيفي و از شاخه ميداني مي‌باشد. شايان‌ذكر است، الگوي حكمراني شفاف مبتني بر آموزه‌هاي نهج‌البلاغه شامل 4 شاخص شفافيت ديني، شفافيت رفتاري، شفافيت ساختاري، شفافيت اقتصادي و نيز 58 مؤلفه ذيل اين شاخص مي‌شود. به‌منظور بررسي ميداني الگو، 428 نفر از دانشجويان كارشناسي ارشد، دكتري و اعضاي هيئت‌علمي دانشگاه‌هاي تهران، مازندران، قم و سمنان به‌عنوآنجامعه آماري و به روش نمونه‌گيري در دسترس انتخاب شدند. جهت تجزيه‌وتحليل داده‌ها از آزمون‌هاي تحليل عاملي تائيدي، و مدل ساختاري، در نرم‌افزار  LISREL8.80 بهره گرفته شد. نتايج آزمون هاي آماري حاكي از آن بود كه هر چهار شاخص شفافيت ديني، شفافيت رفتاري، شفافيت ساختاري و شفافيت اقتصادي رابطه مثبت و معناداري با متغير حكمراني شفاف مبتني بر آموزه هاي نهج البلاغه دارند. علاوه بر اين، ميزان ارتباط هر يك از شاخص‌ها با متغير حكمراني شفاف به ميزان P= 0.83; T= 7.56 براي شفافيت اقتصادي، P= 0.80; T= 6.80  براي شفافيت ديني،  P= 0.73; T= 5.26 براي شفافيت رفتاري و P= 0.65; T= 4.90 براي شفافيت ساختاري تعيين شد. نتايج اين پژوهش حاكي از آن است كه با توجه به بارهاي عاملي به دست آمده، تقويت هريك از شاخص‌هاي شفافيت اقتصادي، شفافيت ديني، شفافيت رفتاري و شفافيت ساختاري به ترتيب منجر به بهبود حكمراني شفاف در جامعه مي‌گردد.