عنوان مقاله :
رابطه جامعه و دولت ايران در انقلاب مشروطه براساس نظريه ميگدال
پديد آورندگان :
جليل پيران ، داراب دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهرضا , ملائكه ، حسن دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهرضا - گروه علوم سياسي , اسماعيلي ، بشير دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهرضا - گروه علوم سياسي
كليدواژه :
انقلاب مشروطه , نظريه ميگدال , جامعه , دولت , عصر قاجار
چكيده فارسي :
هدف پژوهش حاضر بررسي رابطه جامعه و دولت ايران در انقلاب مشروطه بر اساس نظريه ميگدال است. در اين راستا، به اين سوالات پاسخ داده ميشود كه نسبت جامعه و دولت ايران در انقلاب مشروطه چگونه بوده است؟ تضادهاي مداخلهگر در انقلاب مشروطه چگونه بروز مييابند؟ روش پژوهش توصيفي- تحليلي بوده و نتايج نشان داد كه جامعه و دولت قاجار بر اساس الگوي نظري ميگدال، همواره دولتي ضعيف در برابر جامعه شبكهاي متنفّذ و قوي بود. اختلافها از متمم قانون اساسي آغاز گرديد و باعث تقسيم علما به دو گروه مشروعهخواه و مشروطهخواه شد. افزون بر تضاد گفتمان دستگاه ديني در مواجهه با انقلاب مشروطه، دو عامل اساسي ديگر موجب چند دستگي در جناح روحانيت شد: اول: عدم مركزيت نهادهاي مذهبي شيعه و دوم: اختلافات عديده و عمدتاً سياسي كه از قبل ميان علماي شيعه وجود داشت و با شروع انقلاب فزوني گرفت. در انقلاب مشروطه هر كدام از بازيگران سياسي به تعبير ميگدال «سياست و استراتژي بقاي» متعارض و شكنندهاي به روشهاي گوناگون مانند مخالفت و دشمني، تحصن و بستنشيني، مشروعهخواهي، كودتا، كشتن مشروطهخواهان، ترور و سركوب مخالفان، تعويض دولتها، هواداري از استبداد قاجار و كشورهاي بيگانه، عقد قراردادهاي خارجي و غيره ارائه نمودند كه نتوانست نقطه اشتراك و اجماعي بيابد. اينها همه صحنه را آماده پيدايش انديشههاي مليگرايي و جمهوريخواهي بر ضد حكومت و قانون اساسي مشروطه كرده بود و سرانجام به ظهور ديكتاتوري رضاخان منتهي گرديد.
عنوان نشريه :
سياست متعاليه
عنوان نشريه :
سياست متعاليه