ارائه الگوي هژمونيك ايجاد تعارض منافعِ ذينفعان در شركت‌هايي با مالكيت خانوادگي: ويژگي‌هاي نظريه كاديلوئيسم‌ها در حاكميت شركتي

اين پژوهش با بسط نظريه كاديلوئيسم، به دنبال ارائه الگوي هژمونيك ايجاد تعارض منافعِ ذينفعان در شركت‌هايي با مالكيت خانوادگي مي باشد. در اين پژوهش كه از نظر روش شناسي توسعه‌ا‌ي و تركيبي محسوب مي‌شود، تلاش گرديد تا با اتكاء به فرآيندهاي تحليل فراتركيب و دلفي در بخش كيفي پژوهش، اقدام به شناسايي مولفه‌هاي ساختارِ هژمونيك شركت‌هاي با مالكيت خانوادگي از نظر ايجاد تعارض منافعِ با ذينفعان شود. سپس در بخش كمي از تحليل رتبه بندي تفسيري و ميك مك جهتِ شناسايي اثرگذارترين مولفه ي ساختارِ هژمونيك شركت‌هاي با مالكيت خانوادگي از نظر ايجاد تعارض منافعِ با ذينفعان استفاده گردد. نتايج پژوهش در بخش كيفي پس از غربالگري محتواييِ ۱۰ پژوهش تأييد شده، از وجودِ ۷ مولفه‌ي ساختارِ هژمونيك شركت‌هاي با مالكيت خانوادگي از نظر ايجاد تعارض منافعِ با ذينفعان حكايت داشت. اين مولفه‌ها از طريق تحليل دلفي مورد ارزيابي قرار گرفتند و نتايج اين بخش نشان داد هر ۷ مولفه  مورد تايي قرار گرفتند. نتايج در بخش كمي پژوهش نشان داد، از مجموع تاثيرگذاري كلي مبتني بر مقياسه زوجي بين مولفه‌هاي پژوهش مشخص شد، درصدِ تاثيرگذاري مولفه‌ي عدم‌استقلال هيئت‌مديره نسبت به بقيه مولفه‌هاي ساختارِ هژمونيك در شركت‌هاي مالكيت خانوادگي بيشتر است، كه به معناي آن است كه جهتِ جاري سازي رويكردِ ساختارِ هژمونيك در شركت‌هاي مالكيت خانوادگي در سطح شركت‌هاي بازار سرمايه، افشاء اطلاعات مربوط به كاركردهاي هيئت‌مديره نسبت به ساير مولفه از اثربخشي بالاتري برخوردار است.