عنوان مقاله :
بررسي بنيادهاي نظري ـ فلسفي «روششناسي بنيادين» و دلالتهاي آن در تكوين نظريه (تبيين مباني نظري نسبت واقعيت و انديشه)
پديد آورندگان :
سلطاني ، مهدي دانشگاه باقرالعلوم (ع) , قرباني ، صديقه دانشگاه باقرالعلوم (ع)
كليدواژه :
حكمت متعاليه , روششناسي بنيادين , نظر و عمل , هستي و انديشه , جهان اجتماعي
چكيده فارسي :
استاد پارسانيا در «روششناسي بنيادين» شيوه شكلگيري نظريات علمي را دنبال ميكند، درحاليكه از منظر ايدهآليستها معرفت، هستي را رقم ميزند. نمونههايي از تلفيق ماركسيتها هستي را مقدم ميدانند و در نگاه نوكانتيها نحوهاي از تعامل هستي و انديشه در تكوين نظريه توضيح داده ميشود. استاد پارسانيا براساس بنيادهاي نظري صدرالمتألهين، قائل به حضور هستي و انديشه ـ با هم ـ در شكلگيري و تحقق نظريه است. مسئله اين پژوهش آن است كه روششناسي بنيادين مبتني بر كدام مبناي نظري از حكمت متعاليه، «تكوين لحظه حال» (نظريه مُحقَقشده» را به اين نحو توضيح ميدهد؟ و نحوه ارتباط اين دو عامل را چگونه تبيين ميكند؟ حكمت متعاليه با چه ظرفيتي ميتواند اين نظريه را تفسير نمايد؟ روش اين مقاله توصيفي ـ تحليلي بوده و در نهايت نشان داده است: «نفسالامر» نظريات اجتماعي كه روششناسي بنيادين از آن سخن ميگويد «هستيهاي اعتباري» است كه در نتيجه اعتبارات انساني و حركت جوهري تحقق مييابد. اين هستيهاي اعتباري در مرتبه نفس عالِم و مرتبه فرهنگ (جهان اجتماعي) به يك وجود موجودند و بنا بر نوع تعامل نظر و عمل در «نوع اخير مُحقَق» و «جهان اجتماعي»، امكانهاي مختلفي از نسبت هستي و مفهوم در نظريه به وجود ميآيد.
عنوان نشريه :
معرفت فرهنگي اجتماعي
عنوان نشريه :
معرفت فرهنگي اجتماعي