طراحي الگوي اثربخش توانمندسازيِ روان‌شناختي كاركنان دانشگاه‌هاي ارتش جمهوري اسلامي ايران مبتني بر تكنيك دلفي فازي (مطالعه‌ي موردي: دانشگاه فرماندهي و ستاد)

كاركنان زماني مي‌توانند به‌خوبي از عهده وظايف محوله برآيند كه از مهارت، دانش و توانايي لازم برخوردار بوده و اهداف سازمان را به‌خوبي بشناسند؛ ابزاري كه مي‌تواند در اين زمينه به كمك مديران بشتابد فرآيند توانمندسازي روان شناختي است. پژوهش حاضر به بررسي ابعاد، مؤلفه‌ها و شاخص‌هاي الگوي اثربخش توانمندسازيِ روان شناختي كاركنان دانشگاه‌هاي آجا از ديدگاه خبرگان اين سازمان پرداخت. پژوهش، ازنظر هدف، كاربردي، ازنظر رويكرد، كيفي و ازنظر روش تحقيق، توصيفي اكتشافي بود. مشاركت‌كنندگان در پژوهش را همه‌ي خبرگان دافوس آجا در حوزه‌ي توانمندسازي روان شناختي كه غني از اطلاعات بودند و بينشي عميق نسبت به پديده موردنظر داشتند - تشكيل دادند. روش انتخاب مشاركت‌كنندگان هدفمند بود و انتخاب تعداد ايشان تا رسيدن به حد اشباع نظري، ادامه يافت (در اين پژوهش، اشباع نظري در حد 10 خبره به دست آمد). ابزار سنجش، يك پرسش‌نامه‌ي 60 سؤالي نيمه ساختاريافته پژوهشگر ساخته بود كه با بررسي يافته‌هاي پيشين، گردآوري و سپس به كمك فن دلفي فازي در دو مرحله، براي خبرگان ارسال و درنهايت 61 سؤال نهايي حاصل شد. يافته‌هاي پژوهش حاكي از آن است كه الگوي اثربخش توانمندسازي روان شناختي كاركنان دانشگاه‌هاي آجا، مشتمل بر 3 بعد فردي، سازماني، فرا سازماني و 12 مؤلفه‌ي صفات فردي، سلامت روان، اعتقادي، اخلاقي، توانايي‌هاي ويژه، راهبردهاي مديريتي، فرهنگ‌سازماني، ساختار سازماني، فرهنگي-اجتماعي، اقتصادي، سياسي–قانوني و فنآورانه است.