عنوان مقاله :
نقد و تحليل پارادوكس تلقين
پديد آورندگان :
بهلولي فسخودي ، محسن پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
كليدواژه :
پارادوكس تلقين , جهان - تصوير , آغازگري , دانش ضمني , تلقين ضمني
چكيده فارسي :
تلقينْ عملِ القا و انتقالِ عقايد به ديگري است كه موجب ميشود شخصي كه به او تلقي شده آرا و ايدههاي ابرازشده را مصون از خطا و بازنگري بپندارد. ناديدهانگاشتنِ شواهد و ادلۀ مخالف موجبِ تضعيفِ قوۀ استدلال و عقلانيت و بروز جزمانديشي خواهد شد. اما رويكردهاي ضدتلقين نيز در ترويج و بسط ديدگاههاي بنيادين خود از روشهاي تلقيني بهره ميبرند. اين وضعيت به بروز پديدهاي با نام «پارادوكس تلقين» منجر ميشود. پرسش اين است كه آيا ميتوان از تلقين اجتناب كرد و اگر پاسخ منفي است كدام نوع تلقين نهتنها ضروري بلكه مفيد است؟ كساني كه تلقين را مفهومي يكسره منفي ندانسته و به ابعاد مثبت و غيراختياري آن اشاره كردهاند، براي پاسخ به پارادوكس فوق، به راهحلهايي مانند جهان تصوير، تقويت عقلانيت و آغازگري متوسل شدهاند. اين پژوهشِ كيفي، با شيوۀ تحليل مفهومي و روش تطبيقي، پس از نقادي راهِحلهاي مطرحشده، رويكردي بديل براي درك بهتر ضرورت تلقين و جايگاه آن در انديشه و حيات آدمي معرفي كرده است. مدعاي پژوهش اين است كه با توسل به شناختشناسي و تمايز ميان دو گونۀ دانشِ صريح و ضمني ميتوان از تلقين ضمني سخن گفت. درواقع، بخش منفي و زدودني تلقين مربوط به جنبۀ صريح و قابلِبيانِ تلقين در قالب گزارهها و آموزههاي صريح است، حالآنكه تلقينِ ضمني، بهواسطۀ ماهيتِ زمينهاي، رويهاي، روايي و پيروي خاص از قواعد، مؤلفه حياتي براي به اشتراك گذاشتن و انتقال تجربههاي زيسته و درك شهودي افراد از جامعه و فرهنگ خود ميباشد.