اضطراب اگزيستانسيال و خود گسسته در داستان هاي كوتاه منتخب از مارگارت آتوود

در حالي كه رمان‌هاي مارگارت آتوود موضوع بحث‌هاي انتقادي زيادي هاي بوده اند، مجموعه داستان هاي كوتاه‌ او چندان مورد توجه منتقدان قرار نگرفته و در بيشتر موارد ناديده گرفته شده اند. در اين مقاله، داستان كوتاه قطبيت ها و مردي از مريخ كه از نخستين مجموعه داستان هاي كوتاه آتوود انتخاب شده اند، با استفاده از تئوري‌هاي رونالد لينگ و سيمون دوبوارنقد ميشود و خود تقسيم شده شخصيت‌هايي كه نااميدانه در جستجوي گرماي انساني و تحقق زندگي دچار از هم پاشيدگي رواني ميشوند بررسي مي شود. لينگ در نظريات خود كه برگرفته از فلسفه اگزيستانسيال است توضيح مي دهد كه احساس ما از خود، متناسب با كيفيت تعاملي كه با افراد و محيط اطراف خود داريم شكل مي گيرد. سيمون دوبوار به پيچيديگي اداره زندگي و ابهام نهفته در هستي در نظريه هاي خود ميپردازد. نقد دو منتقد روشن ميسازد كه چگونه انساني كه ناگزير تنها به دنبال فرار از خود ميگردد، هستي و وجود خود را نفي كرده است و جست و جو براي آزادي حقيقي از زماني آغاز ميگردد كه انسان درمييابد خود مسئول ساختن دنياي اطرافش است، آنگاه كه قوانين از پيش تعيين شده و اطرافيان ديگر نميتوانند به ياري او بيايند. پژوهش حاظر با تكيه بر نقد اين نظريه پردازان نشان ميدهد شخصيت هاي آتوود خود را با اضطرابي روبرو ميبينند كه نميتوانند بر آن غلبه كنند، راه آزادي و انسانيت به روي آنها بسته ميشود، و خود را در روان پريشي و از هم پاشيدگي رواني گرفتار ميبينند.