عنوان مقاله :
قضاياي حقيقيه و خارجيه نزد ارسطو
پديد آورندگان :
فلاحي ، اسدالله مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران
كليدواژه :
ارسطو , قضيه حقيقيه , قضيه خارجيه , قياسهاي وجهي
چكيده فارسي :
منطقدانان مسلمان به پيروي از فخر رازي دو اصطلاح قضيه حقيقيه و خارجيه را به ادبيات منطقي خود افزودهاند كه در نگاه بدوي در آثار ارسطو و شارحان يونانياش وجود ندارد. با وجود اين نشان ميدهيم كه هرچند ارسطو هنگام بحث از قياسهاي مطلق (غيروجهي) مثالهايي براي قضيه مطلقه ذكر كرده است كه قضيه حقيقيه هستند، اما هنگام بحث از قياسهاي مختلط (مركب از مقدمههاي وجهي و غيروجهي) در بسياري از موارد براي قضيه مطلقه مثالهايي آورده است كه تنها به صورت قضيه خارجيه ميتوانند صادق باشند و نه به صورت قضيه حقيقيه. با همه اينها، ارسطو در يك مورد عبارتي دارد كه با صراحت تمام، استفاده از قضيه خارجيه در قياس را ممنوع ميداند. در تعارض ميان اين يك تكعبارت صريح بر منع كاربرد قضاياي خارجيه و آن همه مثالهاي فراوان كه قضيه خارجيه هستند چه بايد كرد؟ برخي از مفسران معاصر احتمال دادهاند كه اين تكعبارت از افزودههاي بعدي ارسطو و در پاسخ به اعتراضهاي دانشجويان و دستيارانش بوده است. در هر صورت، قياسهاي موجهاتي ارسطو، چنان كه برخي از منطقدانان مسلمان مانند ابنسينا، فخر رازي و خونَجي به صراحت نشان دادهاند، نسبت به قضيههاي حقيقيه و خارجيه حساس هستند؛ هرچند تا كنون، هيچ منطقداني را سراغ نداريم كه احكام اين قياسها را براي قضيههاي حقيقيه و خارجيه به صورت كامل و دقيق بررسي و استخراج كرده باشد.