تاثير خشكسالي هواشناسي بر روند تغييرات پوشش گياهي در اقليم‌هاي خشك و خشك نيمه‌مرطوب (حوزه آبخيز حبله‌رود)

ﺷـﻨﺎﺳـﺎﯾﯽ و ارزﯾﺎﺑﯽ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﭘﻮﺷـﺶ ﮔﯿﺎﻫﯽ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺧﺸـﮏ و ﻧﯿﻤﻪ ﺧﺸﮏ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ روﻧﺪ رو ﺑﻪ اﻓﺰاﯾﺶ ﺟﻤﻌﯿﺖ و ﺗﻐﯿﯿﺮات اﻗﻠﯿﻤﯽ ﺑﺴﯿﺎر ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﯿﺖ اﺳﺖ. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻫﻤﯿﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﮔﯿﺎﻫﯽ دراين تحقيق براي بررسي پوشش گياهي از شاخص NDVI بدست آمده از سنجنده MODIS و براي بررسي خشكسالي از شاخص SPI مبتني بر داده‌هاي بارندگي اين حوزه در دو اقليم خشك و خشك نيمه‌مرطوب در بازه زماني (1397-1380) استفاده شد. نتايج نشان داد در اين دوره 18 ساله به طور متوسط 53 درصد از اين منطقه دچار خشكسالي بوده است. همچنين در بازه زماني 1380 تا 1382 نسبت به ديگر بازه‌هاي زماني اين دوره خشكسالي شديدتر بوده است علاوه براين پيك شاخص پوشش گياهي در سال 1384 رخ داده است كه بيانگر متاثر بودن پوشش گياهي از نوسانات بارندگي منطقه است. ماتريس همبستگي بين سه شاخص نامبرده حاكي از آن است كه شاخص NDVI همبستگي يكساني نسبت به دو شاخص SPI و بارندگي ساليانه داشته است. همچنين نتايج اين همبستگي در سطح دو اقليم خشك و خشك‌نيمه‌مرطوب به ترتيب 0/38 و 0/25 بوده است كه اين نتايج بيانگر اين است كه هر چند كه همبستگي پاييني وجود دارد ولي اين رابطه مثبت بوده و در سطح اقليم‌هاي مختلف يك منطقه متفاوت است. از طرفي ديگر بيشترين كلاس خشكسالي در اقليم‌هاي خشك و خشك‌نيمه‌مرطوب به ترتيب به ميزان 55/55 و 50 درصد در طبقه خشكسالي نسبتا نرمال قرار دارد. با توجه به مطالب ذكر شده مي‌توان دريافت كه با استفاده از داده‌هاي سنجش از دوري مي‌توان به پايش پاسخ اكوسيستم‌هاي مناطق خشك و خشكنيمه‌مرطوب نسبت به تغييرات اقليمي پرداخت. همچنين اين مطالعه نشان داد كه مناطق خشك و ‌خشك‌نيمه مرطوب نسبت به تغييرات اقليمي و انساني بسيار حساس ﺑﻮده ﻟﺬا در ﺻﻮرت ﺗﺨﺮﯾﺐ اﯾﻦ اراﺿﯽ ﻋﻮاﻗﺐ ﻣﺤﯿﻂزﯾﺴﺘﯽ و اﻗﺘﺼﺎدي ﺑﺴﯿﺎري را ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ.