سنجش انطباق كتب فارسي پايه اول ابتدايي دوره‌هاي تلفيقي با نيازها و قابليت‌هاي دانش‌آموزان با آسيب‌شنوايي

پژوهش حاضر باهدف بررسي ميزان انطباق محتواي كتب فارسي پايه اول دبستان در دوره‌هاي تلفيقي با نيازها و قابليت‌هاي دانش‌آموزان با آسيب‌شنوايي انجام‌شده است. اين پژوهش با استفاده از رويكرد كيفي و راهبردهاي روش تحليل محتوا انجام‌شده است و سپس با استفاده از روش تحليل تفسيري موردنظر گال و همكارانش، نقاط قوت و ضعف محتواي كتاب‌هاي مذكور مشخص گرديد. به جهت سنجش اعتبار يافته‌هاي به‌دست‌آمده از روش‌هاي موردنظر گوبا و لينكن، استفاده‌شده است. يافته هاي تحقيق مؤيد اين مطلب است كه محتواي كتاب‌هاي فارسي و مهارت‌هاي نوشتن سال تحصيلي 1400-1399 در پايه اول دبستان نمي‌تواند نيازهاي دانش‌آموزان با آسيب‌شنوايي را در «قابليت‌هاي پايه هيجان كاركردي» موردنظر رويكرد تحولي رشد يكپارچه به‌ويژه «خلق و بازنمايي ايده ها» مرتفع نمايد. از تجزيه‌وتحليل داده‌هاي به‌دست‌آمده مي‌توان نتيجه گرفت تسلط فرد به قابليت «خلق و بازنمايي ايده ها» موجب اصلاح گفتار و توسعه خزانه لغت فرد و درنتيجه تقويت سواد خواندن و نوشتن افراد با آسيبِ شنوايي مي شود و ازآنجايي‌كه قابليت يادشده مبنايي براي يادگيري ساير علوم است، لذا ضعف در قابليت «خلق و بازنمايي ايده ها» مي‌تواند تهديدي براي افراد جامعه هدف محسوب گردد و در تحصيل، آنان را در چرخه شكست قرار دهد.