طراحي الگوي استراتژيك دانشگاه كارآفرين با رويكرد آينده‌پژوهي در آموزش عالي

ماموريت دانشگاه‌ها در بستر زمان، همگام با تحولات و دگرگوني‌هاي جهاني و در راستاي پاسخگويي به نيازهاي اقتضايي جوامع، به سوي مشاركت در ابر انگاره كارآفرينانه در حال حركت است. بر اين اساس پژوهش حاضر با هدف طراحي الگوي استراتژيك دانشگاه كارآفرين با رويكرد آينده‌پژوهي در آموزش عالي انجام شده است. اين پژوهش با استفاده از روش تحقيق تركيبي در دو بخش كمّي و كيفي انجام شد. در اين پژوهش از روش‌هاي فراتركيب و دلفي فازي براي تحليل داده‌ها استفاده‌شده است. در گام نخست، از روش فراتركيب به تحليل ادبيات پژوهش دانشگاه كارآفرين و مدل‌هاي مربوط به آن پرداخته شد. ابعاد و مفاهيم مربوط به دانشگاه كارآفرين استخراج گرديد. همچنين در بخشي مجزا ابعاد و مفاهيم عوامل كليدي آينده‌پژوهي در آموزش عالي استخراج شد. در گام دوم، پرسشنامه دلفي فازي به‌منظور شناسايي مولفه‌هاي مربوط به «دانشگاه كارآفرين» و «عوامل كليدي آينده‌پژوهي در آموزش عالي» در دو پرسشنامه مجزا طراحي و در دو دور ميان متخصصان آن حوزه توزيع گرديد. در اين بخش خبرگان دانشگاهي در حوزه مديريت، كارآفريني و آينده‌پژوهي آموزش عالي در پانل دلفي فازي مشاركت داشتند. اعضاي پانل دلفي فازي با روش نمونه‌گيري قضاوتي و گلوله برفي تعيين گرديد. سپس مولفه‌هاي نهايي پژوهش استخراج شد كه خروجي آن در بخش دانشگاه كارآفرين شامل 16 مقوله اصلي، 51 مفهوم و در بخش عوامل كليدي آينده پژوهشي در آموزش عالي شامل 4 مقوله اصلي و 8 مفهوم بوده است. در پايان مدل دانشگاه كارآفرين آينده نگر طراحي شد.