كليدواژه :
قرآنكريم , علامه طباطبايي , محكمات , متشابهات , تأويل , ظاهر , باطن , ملاصدرا
چكيده فارسي :
از نظر صدرالمتألهين و علامه طباطبايي، آيات قرآن ظاهري دارند و باطني، كه هنگام مواجهه با آيات متشابه بايد به ظواهر آيات اصالت داد و از آن غافل نشد. از نظر هر دو انديشمند، فهم متشابهات به افراد و ظرفيت و شايستگيشان بستگي دارد؛ بعبارتديگر، فهم متشابهات امري نسبي است. بعقيده آنها، راسخان در علم، تمام معناي متشابهات را ميدانند و در واقع برايشان متشابهي وجود ندارد. البته ملاصدرا بر اساس نظريه توحيد خاصي، معتقد است مراتب هستي از عالي تا داني، همه بر يكديگر ترتب وجودي دارند. بر همين اساس، او بر اين باور است كه بدون آنكه نيازي به تأويل آيات متشابه يا قول به تجسيم در باب ذات باريتعالي باشد، ميتوان بر مبناي اصول فلسفي ـ عرفاني ديدگاه توحيد خاصي، ظواهر الفاظ آيات را حفظ نموده و همه آيات متشابه را بر ظاهر معناي آنها حمل كرد و لفظ متشابه را توسعه معنايي داد. اما علامه طباطبايي، قائل به ارجاع متشابهات به محكمات است و متشابهات را بر اساس محكمات تفسير ميكند. او به امكان و وجود تأويل براي تمام آيات قرآن، اعم از محكمات و متشابهات، معتقد است؛ متشابهات پس از ارجاع به محكمات، از تشابه خارج شده و محكم ميشوند. در اين پژوهش، ديدگاه ملاصدرا بدليل آنكه داراي مبنا بوده، نسبت به نظر علامه ترجيح داده شده است.