ارائه الگوي تاثير تعاملات آموزشي اعضاي هيات علمي و دانشجويان با كتابداران بر توليدات علمي: رويكرد داده بنياد

هدف: ارتباط اعضاي‌هيات‌علمي و دانشجويان با كتابداران از عرصه‌هاي مهم در تعاملات دانشگاهي است كه در افزايش ظرفيت علمي دانشگاه تاثير دارد. هدف پژوهش تبيين الگوي تعاملات آموزشي اعضاي‌هيات‌علمي و دانشجويان با كتابداران و تأثير آن بر توليدات علمي است. روش شناسي: روش پژوهش كيفي و با به كارگيري روش پژوهش داده‌بنياد انجام گرفته است. ابزار جمع‌آوري داده‌ها، سوالات باز بود و به منظور گردآوري‌ اطلاعات‌ از‌ نمونه‌گيري نظري‌ باروش‌ هدفمند‌ استفاده‌ شد،‌ كه 20 نفر از اعضاي‌هيات‌علمي و كتابداران مشاركت داشتند. يافته ها: تجزيه و تحليل داده‌‌ها با استفاده از فرايند كدگذاري مبتني بر طرح نظامند داده‌بنياد كوربين و اشتراس(2008) انجام شد. بر اساس اين طرح داده‌هاي گردآوري و از طريق كدگذاري باز، محوري، گزينشي مقوله‌ها، زيرمقوله‌ها احصا شدند. پس از مطابقت اين كدها و حذف كدهاي تكراري، كدهاي مشترك تعيين و مقولات با پيشينه و مباني نظري تطابق و مفاهيم مشترك بازنگري شدند. بعد از انجام عمليات كدگذاري باز، در مرحله كدگذاري محوري، مفاهيم(كدها) مشابه از نظر معنايي تعيين و طبقه‌ بندي شدند. و مدل طراحي شد. يافته‌ها نشان داد از مجموع 139 كد باز شناسايي شده 43كد محوري و 15كد انتخابي شناسايي شدند كه در قالب مدل پاراديمي شامل تعاملات و ارتباطات، تعامل تجربيات دانشي و دانش و اطلاعات ضروري بعنوان مقوله‌ي محوري و شرايط علي(آموزش مهارت‌ها و سواد اطلاعاتي، تعامل و تجربيات دانشي)، عوامل زمينه‌اي(نارسايي در اشاعه دانش، نارسايي فرهنگي – اجتماعي و نارسايي اقتصادي)، شرايط مداخله‌گر(ملاحظات خاص سازماني و مضرات افشاي اطلاعات پژوهشي)، راهبردها(ارتباطات دانشگاهي، فرهنگ‌سازي و استفاده از فناوري اطلاعات و ارتباطات) و پيامدها(افزايش توليدات علمي، مديريت هزينه و كار تيمي) قرار گرفت.نتيجه گيري و پيشنهادات: عوامل موثر شناسايي شده در تعاملات آموزشي جامغه مورد بررسي نقش اساسي در شناسايي نيازها ي ا طلاعاتي، آموزشي و تامين منابع اطلاعاتي تخصصي در راستاي حمايت از بهبود توليدات علمي دارد. اين تعاملات، همكاري، اشتراك داشته ها و تجربيات اساتيد و دانشجويان با كتابدار باعث پيشبرد اهداف و برنامه هاي توسعه دانشگاه مي شود. نوآوري و اصالت: اهميت اين پژوهش از لحاظ نظري، به دليل وجود خلاء مطالعاتي در اين زمينه است. از لحاظ كاربردي نيز، با ارائه مدل پارادايمي، تصويري روشن از تجربيات اساتيد، دانشجويان و كتابداران دانشگاه ارائه دهد كه در تصميم گيري هاي كلان دانشگاه براي پيشبرد و توسعه آموزش راهگشا باشد. لذا مي توان گفت پژوهش حاضر از لحاظ اجرا از نوآوري لازم برخوردار است.